من یه آشنا دارم که از مدت ها قبل هی میگفتن که منو برا پسرشون میخان مستقیم و رسمی نه ولی رفتارشون معلوم بود طوری که دیگه همه فهمیدن این پسره مذهبی بود و خیلی خودشو میگرف راستش اول خوشم نمیومد ازش ولی بعد ۲ سال اینا کم کم انگار بهش عادت کرده بودم نمیدونم اسمشو چی میذارید ولی وقتی اسمشو میاوردن همش گوشیمو تیز میکردم که ببینم چی میگن اول من نبودم ها خودشون بودن پسره هم یه طور خاص نگام میکرد و اینکه چون فکر میکردم مذهبیه بابویه فرق داره
حالا یکی از دوستامو شماره پسره رو براش فرستادم تا امتحانش کنه یه لایه پسره دومی نداره گفته به دوستم که من از آخرین رابطم یه سال میگذره و بیا فلان جا قرار بذاریم همو ببینیم این حرفا انگار صیغه کرده اینارو هیچ که ذات کثیفش فهمیدم
الان احساس توخالی بودن میکنم دیگه نمیتونم به کسی اعتماد کنم میگم حوب این اینشکلی مذهبی بود بقیه دیگه چطورن حالم بده میشه کمکم کنید چیکار کنم احساس میکنم بازیچه بودم و حالم از این دنیا بهم میخوره