سلام خواهرای گلم
خواهرم خیلی دختر خوبیه ۲۶ سالش هست
کارمنده، سرش به کار خودشه ، دستش تو جیب خودشه
ماشاالله خوش قد و بالاهم هست و چهره خوبی هم داره
حدود یک ماه پیش مادر و خواهر پسره اومدن خونمون خواستگاری
جلسه بعد هم کل خانوادش با پسره اومدن خواستگاری و حرف زدن و...
واقعا همه چیز خوب پیش رفت
و هر دو طرف چه ما و چه خانواده پسر راضی بودن
خود پسره هم وقتی رفتن گفت منتظر جوابتون هستیم
همه چی گذشت تا ده روز پیش
که مادر پسره زنگ زد گفت مریص شدم و بیمارستانم
و این که یکی از فامیلامون عمل داره و اومده خونه ما و فعلا نمیتونیم بیایم
دیگه از اون موقع تا الان نه زنگ زده و نه خبری داده
خانواده منم میگن اگر خودشون خواستن میان و زشته ما زنگ بزنیم
ولی خواهرم بدجوری دلش شکسته و ناراحته
خودمم ناراحت شدم واقعا
هیچ راهکاری ندارید واسه این که خواستگاره برگرده؟
دعایی، نمازی، راه حلی که به ذهنتون میرسه که من انجام بدم
واقعا کیس خوبی بود
ممنون میشم راهنمایی کنید