2777
2789
عنوان

اصلا عرضه پول جمع کردن ندارم

| مشاهده متن کامل بحث + 179 بازدید | 21 پست
خیلی راحت بهش نده  اصلا یعنی چی قشرق بپا کنه  اهمیت نده خودت به پا کن😂

زندگیو به کامم زهر میکنه حرف نمیزنه دعوا راه میندازه همش میگه اعتماد نداری کسی بزور نگهت نداشته کسی برات کارت دعوت نفرستاده و... با این حرفاش اون انتظار داره بگم اره حق بائه و همه چیو بدم دستش ولی من بیشتر احساس خطر میکنم

گاهی تشنه بمون ولی به بهونه تشنگی سم ننوش...

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

زندگیو به کامم زهر میکنه حرف نمیزنه دعوا راه میندازه همش میگه اعتماد نداری کسی بزور نگهت نداشته کسی ...

وقعا حق داری خب تو هم میتونی شیوه خودش بری جلو 

نمیتونم خودت پس انداز کن بگو خرج شد

یا وام بگیر پول وام خرج کن که مقدارش بیشتر شه یا طلا 

من حسابم ز همه مردم این شهر جداست من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست💜🙂
وقعا حق داری خب تو هم میتونی شیوه خودش بری جلو  نمیتونم خودت پس انداز کن بگو خرج شد یا وام بگ ...

طلا هم نمیتونم بگیرم اخه ببینه و بدونه ک هست مواقعی ک لازمشه میبره برا فروش نمیدونم چجوری واسه خودم یکم کنار بذارم ک نفهمه 

گاهی تشنه بمون ولی به بهونه تشنگی سم ننوش...
وقعا حق داری خب تو هم میتونی شیوه خودش بری جلو  نمیتونم خودت پس انداز کن بگو خرج شد یا وام بگ ...

بگم خرج‌شد دونه دونه ازم میپرسه بعد میشینه جمع میبنده اصلا نمیتونم دورش بزنم موندم چیکار کنم

گاهی تشنه بمون ولی به بهونه تشنگی سم ننوش...
طلا هم نمیتونم بگیرم اخه ببینه و بدونه ک هست مواقعی ک لازمشه میبره برا فروش نمیدونم چجوری واسه خودم ...

ا اول خیلی بد بارش اوردی 

چرا اینجوری باید تورو مدیریت کنه 

من حسابم ز همه مردم این شهر جداست من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست💜🙂
ا اول خیلی بد بارش اوردی  چرا اینجوری باید تورو مدیریت کنه

نه کلا از اول اینجوری بود اخه خودش توی خاطرات بچگیش میگه ک مامانش دزدکی باباش پس انداز جمع می‌کرده و کار اونو دزدی میدونسته و با این ذهنیت منو تحت فشار میذاره منم اوایل برام مهم نبود بهش میگفتم ولی الان دیگه عاصی شدم از طرفی طوری زیر ذره بینم اصلا نمیتونم ذره ای واسه خودم داشنه باشم اوایل میگفتم هر چی هست مال هردومونه چه فرقی میکنه ولی الان با رفتاراش حسابی احساس خطر میکنم و میترسم از اینکه همه چی دست اونه و من دست خالی ام

گاهی تشنه بمون ولی به بهونه تشنگی سم ننوش...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز