شما توقعات و فانتزی هایی که توی ذهنتون بود برآورده میشه؟ مثلا من خودم تو ذهنم این بود که دو نفری که همدیگه رو دوست دارند ناراحتی و گریه همدیگه رو اصلا نمیتونن تحمل کنند. یا مثلا دوست داشتم همسرم یه سری حرکات جنتلمنانه میزد که آدم شیفته خودش کنه (مثل فیلمها ). شوهر من اوج حرکت عاشقانش گفتن دوستت دارمه
بعضی وقتا که ناراحتم یا گریه میکنم خیلی توجه نمیکنه یا اونجوری که من دوست دارم توجه نمیکنه مخصوصا اینکه خواب باشه. من دوست داشتم وقتی من ناراحتم از خوابش بزنه و وقتی ناراحتم سریع واکنش نشون بده که مهمه
شما چه فانتزی هایی داشتید؟ بهش رسیدید؟ اون فانتزی هایی که من داشتم به نظرتون توی زندگی واقعی چقدر شدنیه؟
و بیزحمت بگید چطوری با هم آشنا شدید و ازدواج کردید؟ میخوام بدونم نحوه آشنایی تاثیر داره یا نه
ترجیحا کسایی که بیشتر از دو سال از ازدواجشون میگذره و بچه دارن جواب بدن میخوام به شرایطم نزدیکتر باشه