دیروز خواهرم خونمون بود باهم بچه امو بردیم دکتر با اسنپ رفتیم. چون شوهرم سرکار بود. سر خیابون که داشتیم سوار میشدیم از دور جاریم داشت رد میشد ما رو دید.
الان مادرشوهرم زنگ زده با توپ پر که بپدرشوهرت بیکار تو خونه بود چرا زنگ نزدی ببردت دکتر بچه امو برداشتی با تاکسی بردی دکتر. اصلا زنگ به برادرشوهرات میزدی. خیلی هم با لحن بد حرف زد. منم گفتم مگه چه اشکالی داره ادم با تاکسی بره جایی همیشه که نباید مزاحم کسی بشم. بچه امم مریض نبود محض چکاب و خیال راحتی بردمش.
کلا همیشه اگر بفهمن من با تاکسی جایی رفتم خیلی ناراحت میشن و گله میکنن یا دعوا درست میکنن😑