2777
2789
عنوان

لطفاً کمکم کنید

187 بازدید | 32 پست

وقتی ۱۵ سالم بود با یه آقایی که گفت ۳۰ سالمه توی مجازی اشنا شدم شهرمون از هم دور بود همون اول بهم گفت که به دلایلی نمیتونه باهام ازدواج کنه منم گفتم اشکال نداره منم نمیخوام ازدواج کنم بعد هر روز حرفشو عوض میکرد یه روز میگفت میخوام باهات ازدواج کنم یه روز میگفت نه من متاهلم یه روز میگفت چهارتا بچه دارم یه روز میگفت نه الکی گفتم زن و بچه ندارم هر روز یه حرفی میزد کم کم خیلیی وابسته شدم 

خدایا شکرت زیااااااد....😍🥺 اگه دوس داشتی یه صلوات واسه حاجتم بفرس جای دوری نمیره مهربون💕🦋 یا جبار ، یا اعظیم ، یا رحیم ، یا رحمان ،یارزاق 🦋💕 

یکسال شد تا بهم گفت من میخوام باهات ازدواج کنم توام منو میخوای گفتم آره قرار شد من خانوادمو راضی کنم (این مدت خیلی دوستش داشتم در حدی که ساعت ۱۲ شب تا ۶ صبح باهم تلفنی حرف میزدیم بعدش من میرفتم مدرسه اونم میخوابید)

خدایا شکرت زیااااااد....😍🥺 اگه دوس داشتی یه صلوات واسه حاجتم بفرس جای دوری نمیره مهربون💕🦋 یا جبار ، یا اعظیم ، یا رحیم ، یا رحمان ،یارزاق 🦋💕 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وابسته دورغاش یعنی؟

نمیدونم😿

خدایا شکرت زیااااااد....😍🥺 اگه دوس داشتی یه صلوات واسه حاجتم بفرس جای دوری نمیره مهربون💕🦋 یا جبار ، یا اعظیم ، یا رحیم ، یا رحمان ،یارزاق 🦋💕 

وقتی با مامانم حرف زدم خیلی جدی گفت نه خیلی اذیت کردم خیلی گریه کردم تا مامانم یکم راضی شد بهش گفتم ولی نیومد گفت سه ماه دیگه بازم نیومد گفت عید بازم نیومد (میخواست بیاد ولی هم شرایطشو نداشت هم نمیدونست چجوری چون هم شهرمون و فرهنگ و ... خیلی متفاوت بود) هر روز یه سال به سنش اضافه میکرد تا فهمیدم ۳۷ سالشه یعنی الان 19 سال ازم بزرگتره

خدایا شکرت زیااااااد....😍🥺 اگه دوس داشتی یه صلوات واسه حاجتم بفرس جای دوری نمیره مهربون💕🦋 یا جبار ، یا اعظیم ، یا رحیم ، یا رحمان ،یارزاق 🦋💕 

 (سه سال باهم بودیم) تو این چند مدتی که باهم بودیم خیلیی اذیتم کرد خیلی مثلا یبار بی دلیل گوشیشو خاموش کرد بعد با گوشی خودش پیام داد (مثلا یعنی دوستش داره پیام میده ) که تصادف کرده عکس صورتشو پر از خون برام فرستاد (یکم خون دماغ شده بود کشیده بود صورتش فرستاده بود برام😐) منم که خون گریه میکردم یا مثلا پیام میداد دارم میرم یجا شاید بمیرم شاید زنده بمونم بعد کلا خاموش میشد منم تا وقتی برگرده گریه میکردم (اصلا انگار عقل نداشتم)

خدایا شکرت زیااااااد....😍🥺 اگه دوس داشتی یه صلوات واسه حاجتم بفرس جای دوری نمیره مهربون💕🦋 یا جبار ، یا اعظیم ، یا رحیم ، یا رحمان ،یارزاق 🦋💕 
دقیقا وابسته چه چیزی شدی؟ 

 

خودش  حرف زدن باهاش 

خدایا شکرت زیااااااد....😍🥺 اگه دوس داشتی یه صلوات واسه حاجتم بفرس جای دوری نمیره مهربون💕🦋 یا جبار ، یا اعظیم ، یا رحیم ، یا رحمان ،یارزاق 🦋💕 

تو این مدت دوستام همه میگفتن کات کن این اصلا خوب نیست و.... ولی قبول نمیکردم کم کم سرد شد باهام مثلا ما که از ۲۴ ساعت ۲۰ ساعتشو باهم حرف میزدیم یا چت میکردیم دیگه اصلا پیام نمیداد مثلا می‌نوشتم دلم برات تنگ شده بعد دو روز سین میزد میگفت حالم خوب نیس بعد آف میشد دوباره پیام میدادم دلم برات تنگ شده بعد سه روز سین میزد عصابم خورده یا آنلاین میشد پیام میدام کفر میگفت

خدایا شکرت زیااااااد....😍🥺 اگه دوس داشتی یه صلوات واسه حاجتم بفرس جای دوری نمیره مهربون💕🦋 یا جبار ، یا اعظیم ، یا رحیم ، یا رحمان ،یارزاق 🦋💕 

کسی هست؟

خدایا شکرت زیااااااد....😍🥺 اگه دوس داشتی یه صلوات واسه حاجتم بفرس جای دوری نمیره مهربون💕🦋 یا جبار ، یا اعظیم ، یا رحیم ، یا رحمان ،یارزاق 🦋💕 
اخه چرا با ادم 15 سال(تا اونجایی که خودت خبر داشتی) ارتباط گرفتی نباید به عقل طرف شک میکردی؟ 

واقعا خودمم نمیدونم ولی اون مدت شرایط روحیم خیلی بد بود قرار ازدواجم نداشتیم گفتم همینجور فقط باهم حرف میزنیم 

خدایا شکرت زیااااااد....😍🥺 اگه دوس داشتی یه صلوات واسه حاجتم بفرس جای دوری نمیره مهربون💕🦋 یا جبار ، یا اعظیم ، یا رحیم ، یا رحمان ،یارزاق 🦋💕 

میگفت حوصله ندارم (انقدرر گریه میکردم) ماه محرم بود روز عاشورا رفته بودیم هیئت همینجور که مداحه میخوند اشکام میریخت مخصوصا اونجا که از حضرت عباس میخوند 😭 همونجا امام حسین رو قسم دادم به رقیه به حضرت عباس که اگه این پسره واقعا منو دوست داره آدم خوبیه بعدا اذیتم نمیکنه یه کاری کنه مامانم راضی شه و باهاش ازدواج کنم ولی اگه دوست داشتنش واقعی نیست و بعدا اذیتم میکنه همین الان مهرشو از دلم ببره دیگه دوستش نداشته باشم نمیدونم چی شد واقعااا دیگه دوستش نداشتم دیگه حتی یه ذره هم عاشقش نبودم اینجور شده بود که میگفتم خداکنه پیام نده دیگه بهش گفتم که من میخوام کات کنیم اونم گفت حرف نزن من نمیخوام و این حرفا ولی من کوتاه نیومدم گفتم نه دیگه نمیخوامت

خدایا شکرت زیااااااد....😍🥺 اگه دوس داشتی یه صلوات واسه حاجتم بفرس جای دوری نمیره مهربون💕🦋 یا جبار ، یا اعظیم ، یا رحیم ، یا رحمان ،یارزاق 🦋💕 

گفت باشه بزار تا بیام حداقل یه بار ببینمت بعد برم گفتم باشه اومد همو دیدیدم همون موقع گفتم بزار یبار دیگه امتحانش کنم گفتم گوشیتو بده نداد گفتم اگه ندی بخدا میرم نداد گفتم اگه رفتم بعد همه چیو حذف کردی نمیخواما خیلی بیخیال گفت خب برو منم رفتم بعد پنج دقیقه که همه چیو حذف کرد افتاد دنبالم همینجور گوشی دستش(حذف میکرد) تا رسید بهم دوباره خر شدم باهاش رل زدم ولی اینبار فرق داشت دیگه دوسش نداشتم دیگه پیام نمیداد اذیتش نمیشدم (ما بعد از دو سال اولین بار بود که همو حضوری دیدیدیم)

خدایا شکرت زیااااااد....😍🥺 اگه دوس داشتی یه صلوات واسه حاجتم بفرس جای دوری نمیره مهربون💕🦋 یا جبار ، یا اعظیم ، یا رحیم ، یا رحمان ،یارزاق 🦋💕 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792