۲۰ سالمه تو عقدم ناخنکار بودم نذاشت برم موادم تموم شد ی سریال خراب شر دیگ نمیتونم برم الان دوباره چون پولشو ندارم رومم نمیش ازش پول بگیرم هیچ کار دیگ ای نرفتم و بلد نیستم
دیپلم دوس دارم درس بخونم ولی روم نمیش از کسی درخواست هزینه دانشگاه کنم
خستم دیگ
شوهرم وضعش بد نیس ولی تو خرج عروسیم خونس گرفتاره ی مدت نمیتونه کمکی بهم بکنه فعلا
ن پول دارم ن کار ن هیچییی یکی بهم بگه چیکار کنم واقعا
گاهی ب سرم میزنه جدا شم بعدش هر غلی میخوام بکنم اصن خودمو بکشم خلاص شم یا هرچی
ولی میبینم شوهرم خیلی دوسم داره خیلی خوبه ایرادی نداره ک گناه داره مهربونه خودمم خیلی دوسش دارم و دم ب دیقه دلم تنگه
ولی خستم شرایط خستم کرده