من سه دوست دارم دانشجو پزشکی دانشگاهمونه
یه پسره ای هست توی کتاب خونه
دوستمو میشناسه سر همین فکر کرده بود منم دانشجو پزشکی ام
ولی هیچ وقت ازم نیومده بود ازم بپرسه یا همکلام نشدیم
همیشه هر موقع میومد توی کتابخونه در حال اینکه رد میشد سرشو تکون میداد سلام علیک میکرد با من
یا میخواستم خداحافظی میکرد
ولی اصلا با دوستم حرف نمیزد
حالا من یه شب دو تا از کتابمو جا گذاشتم روی میزم چون کیفم سنگینی میکرد
حس میکنم رفته کتابامو نگاه کرده ببینه من چی میخونم
بعد الان دوروزه نه به من سلام دیگه میکنه
نه هیچی
دوبار از کنارش رد شدم نگاهشم کردم دیدم برنگشت
منم دیگه سعی کردم فکر نکن هول اونم
یا مثلا به خاطر اون میام اینجا
در کل برام سواله
یعنی انقدر ادم بیشعور ؟
یه ماه میومد از قصد بالا سر میز من رد میشد تا سلام کنه و هر موقع میخواست بره خداحافظی کنه
به نظرتون برم بهش سلام کنم ؟
یا نه ؟
فکر میکنه عاشق چشم ابروشم ؟