2777
2789

من مجبورممم این کار رو کنم،چون مادرشوهرم بیش از حد حسوده و مبخواد کلاااا شوهرم مال خودش باشه،نمیدونم چرا براش زن گرفته؟تو همه چیز زیرپوستی دخالت میکنه،هی منم منم میکنه،میگه اولویت باید من باشم،اگه ببینه شوهرم ی کم خوب شده رفتارش با من،با سیاست گوه میزنه تو رفتارش و.....

فقط راهکار بدید منم مث خودش کم کم جداشون‌کنم،اگه با نظرم مخالف هستین لطفا تاپیک رو ترک کنید چون به اندازه کافی خودم ناراحت هستم

نوشته بود آیا کسی را چنان دوست داری که برایش بجنگی ؟نوشتم از جنگ ها بازگشته ام با زخم ها و موی سپید یادگرفته ام صبور باشم و به تماشا قانع...💔من همون دختری ام که واسه ی نفر جنگید اما وقتی بهش رسید بدبخت شد..دعام کنید شاید دعاهاتون زندگیمو تغییر داد‌‌..

نمیتونی... پسرا و مادرا خیلی وابسته ان... فقط باید شوهرت مدیریت رو یاد بگیره بین همسر و مادرش

اصلا مادرای پسر دار و بیشتر ایرانی کلا یه رابطه رقابتی طوری با عروس دارن چون احساس میکنن بعد اومدن عروس توجه و احترام بهشون کمتر میشه

پس کلا از سرت بیرون کن شوهرتو از مادرش جدا کنی عمرا بشه


به دنبال وارستگی 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سیاست رفتار با مادرشوهر یاد بگیر ،خودت رو تو دلش جا کن ،جلوی شوهرت از مادرشوهر بدگویی نکن تعریف کن برعکس، آنقدر خودت رو عزیز کن که شوهرت ناخواسته با سمت تو کشیده بشه

نمیدونم تو اون شرایط چیکار کنم ولی صددرصد جدا نمیشه احتمالا جلو شوهرم با مادرش عالی باشم بعد مثلا جلو شوهرم بگم دست مامان درد نکنه چقد غذا خوشمزه بود نه بعد تو تنهایی قطعاً دهنشو سرویس میکنم اما شوهرم ک باور نمیکنه کم کم می‌فهمه مامانش بیاد گله منم یکم ناز و بغض و اشک شوهره کم کم میاد سمت من

مادرشوهر منم همینه ب ظاهر انگار با من خوبه جلوی شوهرم ازم تعریف میکنه مثلا من مادرشوهر خوبی ام ولی کلا حسوده و حس میکنه شوهرم فقط باید اینو دوست داشته باشه بقول خودت زیر پوستی شوهرمو تحریک میکنه نسبت ب من منم دنبال همینکار بودم الان بیخیال شدم چون باعث شد الان دو هفته خونه ی بابامم 

سیاست رفتار با مادرشوهر یاد بگیر ،خودت رو تو دلش جا کن ،جلوی شوهرت از مادرشوهر بدگویی نکن تعریف کن ب ...


مامانش خیلی سیاست داره،من چطوری با سیاست باهاش رفتار کنم؟

نوشته بود آیا کسی را چنان دوست داری که برایش بجنگی ؟نوشتم از جنگ ها بازگشته ام با زخم ها و موی سپید یادگرفته ام صبور باشم و به تماشا قانع...💔من همون دختری ام که واسه ی نفر جنگید اما وقتی بهش رسید بدبخت شد..دعام کنید شاید دعاهاتون زندگیمو تغییر داد‌‌..
نمیدونم تو اون شرایط چیکار کنم ولی صددرصد جدا نمیشه احتمالا جلو شوهرم با مادرش عالی باشم بعد مثلا جل ...

میدونی چیه،دقیقا بنظر خودمم تنها راهکارش همبنه ولی من بلد نیستم وقتی تنهاییم چطوری جوابشو بدم،چون اینم پیش شوهرم خیییلی خوبه وقتی شوهرم نیست ببخشید خیلی زر میزنه و منم لال وایمیسم نگاش میکنم

نوشته بود آیا کسی را چنان دوست داری که برایش بجنگی ؟نوشتم از جنگ ها بازگشته ام با زخم ها و موی سپید یادگرفته ام صبور باشم و به تماشا قانع...💔من همون دختری ام که واسه ی نفر جنگید اما وقتی بهش رسید بدبخت شد..دعام کنید شاید دعاهاتون زندگیمو تغییر داد‌‌..
میدونی چیه،دقیقا بنظر خودمم تنها راهکارش همبنه ولی من بلد نیستم وقتی تنهاییم چطوری جوابشو بدم،چون ای ...

نه من تو لحظه جواب آدما میدم جواب ندم انقد حرص میخورم قلبم میخواد بترکه 


پشت سر مادر شوهر مدام بد میگی به شوهرت؟ مدام گلایه میکنی؟

ن عزیزم قبلا این کارو میکردم

الان دیگه مثلا چقدرررر باید ی حرفش ناداحتم کرده باشه که به شوهرم بگم


بعد قبلا که میگفتم به شوهرم داد میزد،عصبانی میشد،حتی کتک میزد منو

تقریبا ۱ماه پیش بود وااااقعا دلم شکست از ی حرف مامانش،داشتم میترکیدم شوهرم اومد خونه خودش متوجه شد،دیگه همش ازم پرسید که چیه و چی شده؟گفتم بهش سرشو انداخت پایی چیزی نگفت گفتم ناراحت شدی؟گفت ن ناراحت شدم برای خودت که چرا انقد زود رنجی،دیگه بعدش منم ادامه ندادم و اونم چیزی نگفت

نوشته بود آیا کسی را چنان دوست داری که برایش بجنگی ؟نوشتم از جنگ ها بازگشته ام با زخم ها و موی سپید یادگرفته ام صبور باشم و به تماشا قانع...💔من همون دختری ام که واسه ی نفر جنگید اما وقتی بهش رسید بدبخت شد..دعام کنید شاید دعاهاتون زندگیمو تغییر داد‌‌..
نه من تو لحظه جواب آدما میدم جواب ندم انقد حرص میخورم قلبم میخواد بترکه 

خوشبحالت بلدی جواب بدی

نوشته بود آیا کسی را چنان دوست داری که برایش بجنگی ؟نوشتم از جنگ ها بازگشته ام با زخم ها و موی سپید یادگرفته ام صبور باشم و به تماشا قانع...💔من همون دختری ام که واسه ی نفر جنگید اما وقتی بهش رسید بدبخت شد..دعام کنید شاید دعاهاتون زندگیمو تغییر داد‌‌..
 میتونم بپرسم چی گفته بود؟

میشه خصوصی بگم؟

نوشته بود آیا کسی را چنان دوست داری که برایش بجنگی ؟نوشتم از جنگ ها بازگشته ام با زخم ها و موی سپید یادگرفته ام صبور باشم و به تماشا قانع...💔من همون دختری ام که واسه ی نفر جنگید اما وقتی بهش رسید بدبخت شد..دعام کنید شاید دعاهاتون زندگیمو تغییر داد‌‌..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز