یکی از اطرافیان که از نزدیکان هم هست دیروز خونمون بود بعد حرف از یکی دیگه شد که بیماری سرطان داره ولی الان حالش خوبه بهتر شده من خودمم مادرم سرطان بدخیم داشت و خب دکتر و دارو جواب نداد و فوت شدن مامانم
بعد همین این خانم از اونیکی سرطان داشت پرسیدم وضعش چجوریه حالش خوب شده و اینا
برگشت گفت آره خیلی بهتر شده کسی که سرطان داره فقط با رسیدن بهش خوب میشه و باید خیلی دقیق و زیاد رسیدگی شه بهش تا خوب شه این حرف و دوبار تکرار کرد حس کردم منظورم ما بودیم که نرسیدیم به مامانم فوت شد درحالیکه این خانم حتی یبارم نیومد پیشش تا ببینه که آیا من کمک مامانم کردم یا نه
از دیروز خیلی ناراحت شدم که چرا اینطوری بمن گف ولی خواهرم میگه نه اون منظوری نداشته ولی اگه منظوری نداش چرا اینطوری گف که سرطان فقط با خوب رسیدن بهش خوب میشه
مگه من بد رسیدم به مامانم که اینجوری گف🥲