یه روز یه پسره میره به باباش میگه بابا من از دختر همسایه سر کوچه خوشم اومده میخوامش میگه نه این دخترمه
دو روز بعد میاد
میگه بابا من از دختر همسایه رو به روییمون خوشم اومده میگه نمیتونی اینم دخترمه
دو روز بعد باز میاد میگه بابا من از دختر همسایه بغلی خوشم اومده میگه نه نمیشه اینم دخترمه
میره پیش تنش میگه ننه بابا هر دختری رو دوس داشتم گفت دخترمه نمیتونم باهاش ازدواج کنم
میگه جوش نزن تو با همهشون ازدواج میکنی
میگه چطوری؟؟
میگه تو پسر بابات نیستی😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂