متاسفانه با خانواده شوهر و جاری تو یه ساختمونیم خانواده شوهرم خیلی فرق میزارن بین منو جاریم مثلا چند ماه پیش تولد من بود هیچکدومشون بهم تبریک نگفتن حتی شوهرمم یادش رفته بود تولدمو، بعد چند روز پیش تولد جاریم بود براش کیک گرفتن و کلی بهش تبریک گفتن همش میگم خوب اونا ادمای بیشعوری هستن که از ازار دیگران لذت میبرن و... بهشون فکر نکنم و.... ولی بازم دلم اروم نمیگیزه، خیلی دلم شکست از این کارشون، و از همه بیشتر از شوهزم که همییییشه فقط توقع داره ازم ولی خودش هیچ کازی واسم نمیکنه، بهم بگید چجوری اروم شم☹️