خدا رحمتشون کنه
منم همین شکلیم ولی یه وقتایی گپ و گفت داریم با خانواده دل تنگیمون رو یکمی رفع می کنیم ولی چه فایده که از یه مدت دیگه داداشم میره خوابگاه و من می مونم و مامانم اونم از نظر روحی و جسمی خیلی آسیب پذیر شده و نمی تونه باهام جایی بیاد
دوستامم کلا ول کردم اکثر دوستی ها همش مسخره بازین حتی اگه کسی باهات نمیاد خودت یه وقتایی برو بیرون بین مردم توی پارک بچه ها رو تماشا کن هیچی مثل دنیای واقعی نمیشه مجازی دردی از آدم دوا نمی کنه من یه وقتایی خیلی دلم می گیره میرم کنار مدرسه ای که بیشتر از همه دنیا باهاش خاطره داشتم حتی اگه شده باشه پنج دقیقه بچه دبیرستانی ها رو نگاه می کنم
دوست دارم برم جاهای شلوغ و مردم رو ببینم این جوری حس می کنم که هنوز زنده ام