2777
2789
عنوان

بچه ها میشه بیاید قضیه امشب را بگم

2265 بازدید | 92 پست

بچه ها اگه میشه دلداریم بدید به جای تمسخر

امروز ساعت ۵ رسیدم شهر خودم بعد از کلی جر و بحث و غرغر همسر برادرم تو راه

رسیدم مادر بزرگم خیلی خوشحال شد به همه سوغاتی ها رو دادم

ساعت ۸ عموم اومد با همسرش و دخترش و پسر عموم برای اتمام حجت در مورد ازدواج

همسرش گفت فقط یه عقد ساده تو محضر کافیه مادربزرگم بهش گفت مگه بیوه شوهر دادیم عقد ساده باشه بعد از کلی جر و بحث قبول کردیم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پسر عموم آخرش ازم معذرت خواست و رفت دختر عموم هم همش بحث رو به ازدواج پدر مادرم می کشید ( مادرم طلاق گرفت بچه بودم و از شهر ما رفت و ازدواج کرد) می گفت قراره بیاد تو عروسی شوهرشم میاره با حالت تمسخر پسر عموم بهش گفت بسه تو خواستگاری بزرگتر باید بگه تو بجه ای ساکت باش

خیت شدم جلو همه

آره ما فقیریم همسر عموم بدش میاد از ما

شما فقیر نیستی کسی فقیره که فاقد شعور و شخصیت هست آدم فقیر هزاران مرتبه بهتر از آدم فاقد شخصیت و شعور هست

عزیزی که امضامومیخونی میشه برای سلامتی و عاقبت بخیر شدن خودم و بچه‌هام و همسرم صلوات بفرستید ممنون میشم..منم برای شما صلوات میفرستم❤️❤️❤️❤️❤️
آره ما فقیریم همسر عموم بدش میاد از ما

ما هم فقیر بودیم هیچی به من ندادن پسردایی ام بود تازه اونا خودشون خواستن😐عزیز دلم انشاالله شوهرت عاشقانه دوست داشته باشه تا ابد🌹

از خدا میخوام فرزندم به باباش بره 😍اخلاقش ،رفتارش،احترامش،دوست داشتنش🫂❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سیسمونی

هییما | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز