فکر میکنی خودم ناراحت نیستم
سختیش اینجاست تلاش میکنم درس می خونم اما نمیدونم برای چی و چی می خوام
صبحا بلند میشم می پرسم که چی آخه برای چی ادامه میدیم
مثلا توی ذهنم به یه زندگی خوب در آینده فکر میکنم بعد می پرسم خب رسیدم مثلا تهش چی
یه نجوایی درونم زمزمه میکنه میگه که چی می خواد اما آنقدر صداش ضعیفه و صداهای توی سرم زیاده که متوجه نمیشم چی میخواد
یه لحظه پر انرژی ام و یه لحظه ناراحت و سرگردان مثل هوای بهاری شدم
لازم داشتم فقط اینا رو به یکی بگم
ببین ی وقتایی آدما همشون همین مدلین
کار میکنن میخورن راه میرن میان نمیدونن برای چیه
من خودم هر روز ساعت ۶.۵ صبح پامیشم میرم سرکار میام خونه کار کار کار ....تا ساعت ۱۰ شب با سه تا بچه هستم
ی زمانهایی میگم خدایا چه خبره اینهمه کار آخرش که چی !
ولی ی استادی بود میگفت این حرفها فکرها نقشه شیطان هست که منو نامید کنه و از هدف زندگی که کمک به مردم و بندگان خدا ورضایت خداوند در عین نامیدی هست دور کنه
سعی کن همیشه استغفار کنی زیاد صلوات بفرستی
نمیگم من آدم خوبیم ها نه ...
لااله الا الله زیاد بگو
آرامش میده به هر چی داری و بقیه ندارن فکر کن
تنها از خداوند سلامتی عاقبت به خیری و طول عمر بابرکت و عزت و خوش روزی بودن بطلب
خداوند خودش پشت و پناهت خواهد بود
امیدوارم حال دلت خوب خوب بشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
