دوساله زیر یه سقفیم ولی احساس میکنم براش مهم نیستم
دلم میخواد بغلم کنه و بگه دوستم داره تا بغلش نکنم نمیکنه از خودش هیچ حرفی نمیزنه .زندگیمون تو خوابیدن و خوردن فقط خلاصه شده . دیگه خیلی خستم.
یه سری زوج ها هستن همسرشون سر زبون دارنو خیلی مهربونن خانومشون ی وسیله ورمیداره کمکشون میکنن.
شوهرم هز اون دسته آدماس ک فقط وقتی رابطه میخواد میچسبه بهم .بخدا بدم میاد