داداشم با یه دختری برای ازدواج اشنا شد و با همدیگه چند بار صحبت کردند. قرار بود که دیدار و ملاقاتاشون ادامه پیدا کنه. ولی اون دختر به داداشم گفت که اول بگرده و شغلی با درامد بیشتر پیدا کنه و بعدا درباره زندگی مشترک حرف بزنن....
داداشم حسابدار یه شرکته. من که بهش گفتم جواب این دختر قطعا منفیه ولی خودش قبول نمیکنه.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میترسم که اگه داداشم این رو هم حل کنه، خواسته و ایرادای دیگه ای داشته باشه
اگر داداشت دلش گیر کرده باشه وواقعا دختر رو بخواد هر سنگی جلوی راه باشه برمیداره،اگر انتخابش درست باشه این برداشتن سنگا باعث پیشرفتش میشه اگر نه که سرش به یکی از سنگا میخوره بیدار میشه
شغلت برادرت از نظر ما خوبه ،ولی باید دید نظر کی برای داداشت اولویت داره
کاربری سومه😬 بعدازدوهفته موفق به راه اندازیش شدم🤗💪دیگه گول دادم خانم خوبی باشم🤐متاهلم💑خدا نخواست که مادر بشم،سخته ولی نمیشه جنگید🌹
خب اینا دوست نبودن که خاستگاریشون سنتی بوده نمیشه توقعی از اون خانم داشت اگه علاقه ای باشه بله ادم ...
داداشم خودش مستقل زندگی میکنه. خونه و ماشین هم داره. این دختر گیر داده به شغلش. منم هر چی میگم که جوابش منفی بوده، قبول نمیکنه و میخواد شغلشو عوض کنه و امیدواره...