ما یه خونواده سه نفره ایم مادرم مغازه داره پدرمم آشپزه خودمم دانشجوام اکثرا با فامیل رفت آمد نداریم مگه چی بشه سالی یکبار من نمیفهمم چطور بعضیا هفته ای دوبار مهمون براشون میاد هفته ای دوبارم خونه کسی دعوتن اونم نه فامیل نزدیک مثلا خونه جاری دخترعموشون ته این مهمونیا معلومه وقت تلف کردن و چشم هم چشمی شایدم من اشتباه میکنم
بستگی داره خونه کی دعوت باشم
موافقم
دیگه هر کسی ی جوری بزرگ میشه
بعضی ها اهل دور همی
بعضبا نه
من فقط با خواهر و برادرا خودم و همسرم و خونه پدری هر دومون رفت و آمد دارم و زیاد هم دارم و این مهمون بازیا رو خیلیم دوس دارم😊
خب اونا عادت کردن خوش میگذره
من کسی که رفت و آمد نداره درکش نمیکنم
البته من یه سری از عزیزانم هستن که خیلی باهاشون راحتم و با هم خوبیم مثل مادر پدرها و خواهر برادرامون
هر هفته باید ببینشون وگرنه حوصلمون سر میره
اره منم بدم میاد
شاید اون لحظه که مهمونم یا میرم‌مهمونی خوشحال باشم ولی نظرِ کلی بخوام بگم منم بدم‌میاد
زیادم میریم و میایم.
مادرشوهرم زنگ میزنه میگه بیا خونمون روم نمیشه بگم نه و اعصابم خورد میشه از رفتن.
خوب طبیعیه دوست نداری چون محیط زندگیت همیشه خلوت و ساکت بوده.کسی که همیشه دورو برش شلوغه بی شک نمی تونه شمارو درک کنع
اره مجبوری میرم و با صورتِ در هم ریخته خودمو ارایش میکنم برای رفتن.
شاید فک کنن چقد خوشحال شدم ولی اصلا خوشحال نمیشم.
من فقط از مهمونی رفتن ازینش خوشم میاد که قرار نیست غذا بپزم و استراحت میکنم😂
وگرنه اگر آشپز باشه غذامو بپزه از در اونور نمیرم.فقط دوس دارم خونه باشم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
