من که به شوهرم گفتم نظرت چیه کیک بگیریم ببریم برا مامانت گفت نه
بعد به شوخی گفت دوتا عسل خریدم اونا رو ببریم هم برا مامان تو هم مامان من بعدشم خندید
منم دیگه هیچی نگفتم اما شب شوهرم منو برد گزاشت خونه مامانم اینا گاهی شبا برای اینکه تنها نشم میرم خونه شون ولی شوهرم یبار نگفت دست خالی نرو
حالا خبر ندارم خودش خونه مامانش رفته یا نه