من این تاپیک رو صبح زود وقتی تمام شب بیدار بودم و دلم از غصه گرفته بود نوشتم اما خب اکثرا خواب بودید و فکر میکنم ندیدید پس دوباره مینویسم.... دوست دارم نظرات بیشتری رو از شماها بخونم. که آیا حق میدید به من بابت نفرتی که از پدرم دارم یا خیر؟
از اینکه همیشه از روز اول، خانواده خودش اولویتش بود. اولویتش اینجوری بود همیشه: اول خودش بعد مادر پدرش بعد برادر خواهراش بعد بچه ی خواهر برادراش بعد اگهههه شد ما. از اینکه به مامانم خیانت کرد.مثلا یه نمونه از خیانتش اینجوری بود که از سرکار زنگ زد یهو که من دارم میرم مشهد! و بدون اینکه بیاد خونه لباس جمع کنه یهو پاشد چهار روز رفت مشهد و وقتی برگشت توی کیفش مامانم برگه ی هتل رو دید که نوشته شده بود تعداد مسافر دو نفر😔و یه اسپری لیدوکایین! دیگه حودتون حدس بزنید جال و روز مادر من رو😔 از اینکه تا وقتی ما بچه بودیم روی مادر بدبختم دست بلند میکرد بزرگتر که شدیم از من و داداشم جرات نکرد.. از اینکه اعتیاد پیدا کرد و با اعتیادش بیچارمون کرد ۲۷ سال. از اینکه رفیق باز بود و همش به فکر خودش بود جوریکه فکر نکرد بچه هاش در اینده پول و سرمایه و رفاه میخوان و انقدر برای خودشیرینی به این و اون پول داد و خرج اعتیادش و دود کردنش و کباب خوردنای یواشکی بیرونش کرد که در حال حاضر تو خرج روزمره مون موندیم. اما حالا برای ما خسیس شده و آمار یه چیپس خریدن مارو هم داره. ازش متنفرم که تا الان یه محبت خشک و خالی به مامانم ندیدم بکنه فقط بلد بود به مامانم دروغ بگه و سرشو کلاه بذاره و مخفیکاری کنه. از گندکاریاش توی شغلش که وقتی ما بچه بودیم میخواستن اخراجش کنن ولی رئیسشون به خاطر التماس های مامانم و من و برادرم منصرف شد و گذاشت سرکار بمونه.(مادرم اون دوران برادر جوانش یه ماه بود که تصادف کرده بود و مرده بود. با اینحال باید میرفت التماس مردای غریبه رو میکرد که آقارو بابت گندکاریاش اخراج نکنن). خدا لعنتش کنه. از دروغاش و پنهون کاریاش توی همه ی کاراش.
حالا شما به من بگید، همچین پدری رو میشه دوست داشت؟ من با تمام وجود ازش حالم بهم میخوره.
حالا بعد ۲۷ سال معتاد بودن و کشیدن و دود کردن پولش که ته کشیده رفته ترک کرده و میگه من یه ادم دیگه شدم اما چه فایده؟ وقتی عمر و جوانی مامانم و مارو تباه کردی؟ وقتی میلیون میلیون پول میدادی به خواهر و برادرات و الان بچه هات معطل پونصد هزار تومنن؟
بنظرم اصلانم عوض نشدی. فقط ترک کردی چون دیگه پولی نداشتی که باهاش خرج اعتیادتو بدی و مجبور شدی ترک کنی. وگرنه اخلاقای گندت هنوز همونه. خسیس و بداخلاق.
من تا حالا خنده ی پدرمو ندیدم احساس میکنم یه کوه یخه. نه اهنگ مورد علاقه داره نه سفر رفتن با مارو دوست داره.... از هیچی خوشحال نمیشه و همیشه بداخلاقه و توی ذوق ما میزنه....
فقط خواهش میکنم از این به بعد کسی نگه پدر و مادر مقدسن. اصلا اینطور نیست اتفاقا بعضیاشون استخوان آدم رو میسوزونن.
به مناسبت روز مادر تا من بهش زنگ نزدم عین خیالشم نبود که برای زنش باید چیزی بگیره. به زوووور و دعوا و التماس ازش هشتصد تومن پول گرفتم تا تونستم برای مامانم کادو بگیرم. چون خودم نداشتم اونقدرا.
حالا الان مطمئنم برای روز پدر باز از ما توقع کادو انچنانی داره. نه که خیلی مارو دوست داره و پدر خوبی بوده.
طولانی بود اما داشتم میترکیدم نصف شبی. کل سب رو از فکر و خیال گذشته نتونستم بخوابم. فقط دلم برای مادرم و خودم و برادرم کبابه. همین😊