2777
2789
عنوان

پسرم اجازه نمیده پوشکش کنم😿

504 بازدید | 10 پست

پسرمن ماه اینده دوساله میشه اما موقعی که میخوام پوشکش کنم جیغ میزنه گریه میکنه بعضی وقتا فرار میکنه ،سعی می‌کنه پوشکو دربیاره اصلا برای از پوشک گرفتنم آماده نیست هیچی صحبت نمیکنه اصلاااا نمیتونه یه کلمه هم بگه 

پوشکش تنگ نیست همه برنداروهم استفاده کردم دیگه کلافه شدم چیکار کنم نمیشه که ازاد بزارم😞😞

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دختر منم ۱ سالشه نمیزاره .تنها راهش اینه گولش بزنم و اسباب بازی دستش بدم تا سرش گرم بشه😅😅😅😅

عزیزم   

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

خب از پوشک بگیرش‌ بهش یاد بده هر موقع دستشویی داشت بهت بگه

نمیتونه حرف بزنه الان که زوده 

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

اگه همکاری نمیکنه مقصر خودتی اون از نظر روحی آماده شده ولی تو هیچ راهنمایی بهش نکردی باید تا از خواب بیدار میشه ببری جیش کنه قبل خواب ببری جیش کنه نصف شب بیدارش کنی ببری دسشویی، صبح بشونیش رو سرویس سیار، اوایل دو ساعت دو ساعت ببری دسشویی آب بریز رو پاس جیشش و ول می کنه بعد یواش یواش یاد میگیره پروسه از پوشک گرفتن یه مادر صبور می خواد فک نکن بچه میاد بالا سرت میگه من و ببر دسشویی

اگه همکاری نمیکنه مقصر خودتی اون از نظر روحی آماده شده ولی تو هیچ راهنمایی بهش نکردی باید تا از خواب ...

الان زود نیست؟ اخه هنوز حرف نمیزنه منم شاغلم وقتشو ندارم کلافه شدم

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

نمیتونه حرف بزنه الان که زوده 

براش صندلی توالت بخر مخصوص کودکانه خودش کارشو انجام بده با اشاره بهش یاد بده بچه های فامیل ما هم حرف نمیزدن ولی یاد گرفتن با اون کارشون رو انجام میدادن

در دردها دوست را خبر نکردن ، خود نوعی عشق ورزیدن است! 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز