انقدر حالم بده منی که همش حوصلم سر میرفت تو سایت بودم الان حتی نمیتونم گوشی دستم بگیرم ولی بعضی از دوستام تو سایت نگرانم شدن چون قرار بود بهشون خبر بدم این تاپیکو زدم ما تصادف کردیم چهارشنبه شب با ماشین شوهرم من از اون موقع دل دردم شروع شد اهمیت ندادم گفتم عادیه تصادف کردید ساعت ۲ نیم اینا بیشتر شد گرفتم خوابیدم چون خانوادم خواب بودن ساعت ۵ نیم صبح بیدار شدم برم دستشویی دیدم خونریزی دارم😭💔من قلبم اتیش گرفت اون لحظه جیغ زدم مامانم اینا بیدار شدن من عقدم ،زنگ زدن شوهرم رفتیم بیمارستان دکتر معاینه کرد گفت بچت سقط شده🙂😭💔
یعنی این حق منه که آزارم به یه مورچه نمیرسه بچه من چه گناهی داشت 🖤🥀
خودم چی خودم مگه چه کار غلطی تو زندگیم کردم که نباید روی خوشبختیو ببینم
انگار قسمت نیست خانمای گل لطفا برای خوب شدن حالمون دعا کنین بشدت محتاج دعاهاتونم با شوهرم هم یه دعوای بد کردم چون سرش تو گوشی بود تصادف کردیم 🥀بچه ی من قرار بود یه عالمه روز های خوب باهم داشته باشیم ولی نتونستم ازت مراقبت کنم اگه واسه رفتنت من مقصرم خواهش میکنم منو ببخش نمیدونم در آینده ممکنه چند تا خواهر برادر داشته باشی ولی برای من تو همیشه عزیز ترین بچم میمونی تازه میخواستم بهت خوش امد بگم که مجبورشدم خداحافظی کنم ازت درسته که نتونستم ببینمت ولی اینو بدون خیلی دوست دارم تو رو میسپارم به خدا🖤