من هر وقت راجب کارای شوهرم به دوستم میگم هی یچیزی میگه من ناراحت شم تصمیم گرفتم دیگه نگم
گف شوهرت کادو چی آورد گفتم ی بلوز بافت و دو تا روسری برا خودم آورد ی روسری هم برا مامانم برگشت گف وای من شوهرم باید همیشه بهم پول بده یا طلا بخره برام تو چجوری قبول میکنی اینا رو بده الان عکس هم میزارم تاپیک قبلیم گزاشتم
عقدم بیچاره شوهرم خسته و کوفته از سرکار آمد دم مغازه خونمون داد رفت مادر شوهرمم فردا با خانوادم دعوتمون کرده رستوران 