دوستم با شوهرش ی ساله ازدواج کرده
بعد شوهرش هر نوع اذیتی بگین کرده دخالت خانواده
کتک دعوا اصن سازش نداشتن باهم دیگ این. اخری گفت باید بیای طبقه بالا مادرم و این حرفا
دوستم رفت ی جا دیگ خونه گرفت و با درخاست طلاق داد و با ی پسری دوست شده پسره همه چیو فهمید ولی عاشق هم شدن
پسره همه کار واسه دوستم کرد ولی اصن خونش نمیاد بیرون نمیرن فقط چند بار همو دیدن تو محل کار
دوستم ب اصرار خانوادها برگشت
الان ب همسرش حسی نداره
و با اون پسره در رابطس
چ گوهی بخوره نگرانم