هر چی از دهنش دراومد بارم کرد هر توهینی دلش خواست کرد
من پزشکی میخونم تا دیروقت میمونم کتابخونه چون بچش سر و صدا میکنه، گفت تا شبا موندی تو کوچه ها نمیتونیم از بیرون جمعت کنیم، از بس با پول بابا رفتی کلاس از پزشکی قبول شدی وگرنه هیچی نیستی
اینم بارها بهم گفته که دوست داشت جای من باشه😑🤦♀️