خبرش رو ندارم من نزدیک به ده ساله جدا شدم و الان خداروشکر یه زندگی دیگه دارم
به من گیر فیزیکی نمیداد فقط دم به دقیقه میگفت کی داره بهت خط میده که میخوای زندگیت و خراب کنی و دعوامون میشد و تا آخر هم منکر بود که معتاده. روزی که جهازم و جمع کردم پلیس کلی وسایل مصرف موادهای مختلف تو خونه پیداکرد و با خودش برد کلانتری. ولی همچنان میگفت مال من نیست. البته قبلش با دوستش تو خونه پراز دود مچ و گرفته بودم که اونجا هم منکر بود.
ولی این بنده خدا شوهرش چون پذیرفته بنظرم جای امید داره یعنی دوست داره که خوب بشه و زندگی عادی داشته باشه.
انشالله خدا کمکشون کنه
دقیقا پلیس هم وسایلشو دید گفت این هرچی دستش بیاد میکشه.
اولش که ازدواج کردیم انقدر خوب بود بعداز چندماه یهو دگرگون شد
نگو که قبلا اعتیاد داشته و یواشکی بردن ترکش دادن و براش زن گرفتن. بعداز یکسال دوباره شروع کرده
اینا رو میگم که اگه کسی نمیدونه بخونه شاید چیزی یاد بگیره چون من خودم اصلا بلد نبودم چون اطرافم نه دیده بودم نه شنیده بودم پدرو مادرمم همین طور.
فعلا موقتا اینجوری کنترلش میکنم بعدا دوربین مداربسته میگیره که هروقت خواستم ببینمش ..چون واقعا دوسم داره خودش این پیشنهادو داد منم بهش یه فرصت دیگه میدم عیدم حتما میفرستمش کمپ یا کنگره شصت...ولی میدونی دیگه قلبم شکسته از خیانتاش دیگه اون آدم سابق نمیشم😔
چقدر دلم گرفت😥 ما خانما خیلی بدبختیم همش باید بسوزیمو بسازیم 😔
الهی هیچکی به حال و روز من گرفتار نشه عزیزم من ندونسته با اینکه ارزوم بود همیشه یه شوهر سالم وخوب و اهل زندگی قسمتم بشه سرنوشت لعنتیم اینجوری بود شوهرم گولم زد اصلا تو زندگی یه ادم دیگه شد فقط تنها خوبیش اینه که مهربونه و دوسم داره و مسئولیت پذیره سعی میکنه خورد وخوراکمون جفت وجور باشه البته دستم روم بلند نکرده ولی وسایلامو میشکنه تو عصبانیت...دیگه جز اینا نکته مثبتی نداره مخصوصا خیانتاش جیگرمو سوزونده اعتمادمو ازبین برده کلا
به دادگاه درخواست طلاق بخاطر اعتیاد بده. دادگاه اجبارا می فرسته کمپ
