از تلخترین جملات تاریخ ادبیات شاید عبارتِ کتاب :«انّی راحلة» السباعی باشه جایی که دختری عاشق رو به زور به عقدِ مرد دیگهای در میارن وقتی حلقه رو به دستش میندازن... میگه هرگز گمان نمیکردم که آدمیزاد :ممکن است از انگشتانش هم به دار آویخته شود
هی همه چی خلاصه میشه توی پول من اینقد بخاطر شرایط اقتصتدی و مشکلاتم غصه خوردم دوتای اون پول رو ۴ روز پیش خرج سلامتیم کردم ی غده زیر گردنم در امده بود ک روی عصب بود زجری کشیدم ک نگو گلا خیلی سخته زندگی فکر سلامتیتونم خیلی باشید لطفا
دوستان دعا کنید از ته قلبتون شوهرم ی کار خوب پیداکنه و چشماش بخنده 🙏🙏💚
بله پول باشه ۱۸۰ درجه تغییر رو با تو مدت کوتا میبینی..خدا به همه بده.نه فقط برا زیبایی کلا میگم
سعی کردم با مشکلات زندگیم کنار بیام.بعضیاشون تاوان اشتباهات خودم بود که پذیرفتم و تا جایی که بتونم باهاشون مبارزه میکنم که نبازم.بعضیاشون هم فقط به دست خدا حل میشه و من عاجزم.و مطمئنم روزی خدا دستمو میگیره...خدایا شکرت..هزار مرتبه شکر که جواب سختی ها و رنج هامو به موقع میدی