دوستان من تازه یکساله ازدواج کردم و توی عقدم ....مادرشوهرم خیلی خانم خوب و به روز و خوش سر و زبونه و مغازه ام داره که چندین ساله داره کار می کنه .... من تا همین چند وقت پیش خیلی رابطه ام باهاش خوب بود و دوسش داشتم .... اما الان دروغا و کارایی که می کنه اما سعی می کنه با زبون بازی مخفی کنه واقعا رو اعصابمه .... الان امسال یلدای اولم بود .... خودشو زد به مریضی بعدم که مامانم گفت شوهرم بیاد خونمون با شوهرم یه جعبه شیرینی و یه دیس میوه خوری و یه کارت هدیه از طرف مامان بزرگ شوهرم فرستاد فقط همین .... و اینجا دیگه واقعا به من برخورد ... هیچ عیدی به من عیدی نداد گفت رسم نداریم .... عید نوروزم پیچوند و فقط یه چمدون به عنوان عیدی به من داد.... ما قرار بود شهریور بریم خونه خودمون .... خونه ای که میخوایم بریم مال مادرشوهرم بوده و دست مستاجر بوده الان شهریور تا الان چند ماه طول داده تا یه کاغذ دیواری کنه و در خونه رو عوض کنه ....همشم هر کیو می بینه می گه بچه ها تا ۱۰ روز دیگه میرن.... هر کی منو می بینه می گه نرفتین؟ یعنی آبرو نداشته برای ما .... مامانمم از دستش ناراحت شده میگه که همه چیو می پیچونه میگه رسم نداریم اما نوبت ما باشه رسم دارن .... ولی این اضافه کنم فقط چون شوهرم اخلاقش نسبتا خوبه من زیاد چیزی نمی گم .... اما الان دیگه از بعد شب یلدا با مادر شوهرم فقط سلام و خداحافظی می کنم و صحبت دیگه ای مثل قبل ندارم و سر سنگینم .... شما بودین چیکار می کردین ؟
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
الان برای من سواله چرا اصلا توقع دارید.واا خوب نکرد مهم نی.حرف بقیه ام مهمنی .اصلا از کجاومیدونی بقیه راست میگن.الکی دنبال دردسر نباش.اصلا حتی فکرم نکن