برای طرفداران کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک و هر کسی که به دنبال پیداکردن خود است.
در شهری بزرگ و پرجنب و جوش گربه ی دانایی زندگی می کند که در آرزوی صلح و آرامش است روزی دوستش موش از درخت کاج کهنسالی در جنگل دور دستی می گوید که نشستن روی شاخه هایش حکمت و آرامش بی پایان به ارمغان می آورد. با شنیدن این خبر سفر گربه آغاز می شود؛ سفری پر ماجرا که او را با حیوانات آشنا می کند از میمونی مضطرب و لاک پشتی خسته از زندگی گرفته تا ببری که با خشم دست و پنجه نرم می کند توله گرگی گیج و کلاغی طماع ولی برخورد غافلگیرکننده اش با بچه گربه ای بازیگوش است که وادارش می کند همه چیز جدیدی
را زیر سؤال ببرد.
کتاب گربهای كه ذن یاد میداد