تقریبا سه ماه خونمونه. از نظر جسمی و عقلی کاملا سالمه. کل روز رو میخوابه شب که میشه حوصله اش سر میره . از تنهایی هم میترسه . تنها کسی که شبا کنارش میمونه منم . تا میبینه من خوابم شروع میکنه به داد کشیدن ، بیدار شو من میترسم . دیوونم کرده . از طرفی منم شاغلم . واقعا دارم دعا میکنم بمیره .
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بهش بگو توضیح بده یا به پدر مادر خودت بگو که اول شب پیش من باشه وقت خواب پیش شما باشه اخه صبح باید سرکار برم.میدونم سخته ولی فکر کن خودمم پیری در پیش داری
تا حالا شده دو ماه نخوابیده باشی . سر کار خوابت ببره . خرج خانواده تو بدی . یه پیر هم بیفته روی تو . مامانبزرگ من کاملا از روی قصد اذیت میکنه . شبت حوصله اش سر میره .و شدیدا خودخواه هست . آنقدر منو اذیت کرده تو این سه ماه که پنج کیلو لاغر شدم
خب نزارید روزا بخوابه ولی اینکه شب وقتی پیشش هستی و بازم میترسه خیلی عجیبه
وقتی جواب استارتر یه تاپیک و میدم تو خودتو نخود اش نکن جواب نده چون گ و ه خوریش به تو نیومده حالا هر چی دوست داری منو ریپ بزن جواب و تایپ کن من اسم کاربری تو تو اعلاناتم ببینم نخونده پیامت و حذف میکنم حالا هری رد کارت باباااا