آقا رفته بودم مسافرت یه شهر دیگه ،فامیل داریم اونجا .دیگه گفتیم با دخترا بریزیم بیرون یکم شیطونی کنیم .منم خو سر دسته اصن شر بودن تو ذات خرابمه
خلاصه تیپ خفنی زدیم و رفتیم
از خیابون رد میشدیم دیدم ی پنج شیش تا مرد وایسادن سنشونم بالا بود و همه تیپ اداری یکی بود جوون تر بود پشتش ب ما بود دستم قلاب کرده بود پشتش بعد ...