2777
2789
عنوان

جاری و جشنواره شوهر

541 بازدید | 26 پست

سلام دوستان

بچها نمیدونم چیکار کنم فکرم خیلی مشغوله جاریم چند روزی میشه ک زایمان کرده

بعد امروز ک من رفتم خونه مادرشوهرم اینا

دوتا خواهر شوهرام کلی بهم اصرار کردن ک باهاشون برن عیادت جاریم

اما منو شوهرم هردوتا از دست این زن و شوهر خیلی دلخوریم بهانه آوردیم و نرفتیم و اومدیم خونه

خواهرشوهرام خیلی ناراحت شدن

دوست نداشتم ناراحتشون کنم مادرشوهرمم نبود

رفته بود روستا پرسه بهم گفت خونمون بمون تا من برگردم یعنی خونشو امانت دست ما سپرد اما منو شوهرم اومدیم خونه خودمون میدونم اونم بیاد ناراحت میشه

واقعا خیلی فکرم مشغوله  نمیدونم چیکار کنم

بخاطر جاری حسودم خانواده شوهرمو دارم از خودم میرنجونم خیلی عصابم خورده 

اینجا اومدم یکم حرف بزنم بلکه آروم بشه ذهنم

خب بگو عزیزانم ب فلان دلیل دوست ندارم برم دیدنش

هشت سین 🌺 یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟ کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد 🌺 کی بشه که بگم شد 💜 یعنی میشه که بشه ؟ 💜 ششمین سال انتظار 💜 من منتظر تو، تو منتظر چی ؟ بیا دیگه خب 💜 در آستانه چهل سالگی، باز هم انتظار بهتر از اتمام 💜 فلانی جانم، من بدون تو میتونم زندگی کنم، بخندم، شاد باشم، انرژی ببخشم، اما اگر تو باشی، همه اینها رو راحت تر انجام میدم ، همین 💜 ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم، یعقوب پسر دید زلیخا که جوان شد 💜۲۸ تیر، چه دل خونیه ، حالم خراب تر از اونکه بدونیه 💜 اگه چشمات منو میخواست تو نگاه تو میمردم 💜چشمات 🧿 آخ چشمات 💜 صبر من رفته دگر بر باد از دل 💜 گر حال زار دلم را بخواهی، با تو چه گویم که بر آن گواهی 💜 نفهمیدی که عشق و جان منی، جان که چه گویم جهان منی، نفهمیدی در دلم چه گذشت، تو قرار دل بیقرار منی💜 تو نباشی منمو چشمای ترم 💜 عادلانه نیست من بمانم و حسرت مدام ، عادلانه نیست قسمتم از این عشق ناتمام💜 تنها تو انبار کاه، هی میگشتم دنبال نخ سوزنای اشتباه💜 فلانی جان، از امروز بتی که از تو ساختم رو میشکنم، اگر روزی لحظه ای روزگاری دلت برا من تپید و به من پیشنهادی دادی بعد میسازم همه چیزهایی که باید بسازم، عاشقانه هم میسازم اما الان که نیستی و قراری هم نداری با من بهتره که خط بکشم روت 💜 تموم لحظه های این تب تلخ، خدا از حسرت ما باخبر بود، خودش مارو برای هم نمیخواست، خودت دیدی دعامون بی اثر بود 💜 مقاومت میکنم تا زمانی که تو رو ندارم دلنوشته ای ننویسم به یادت فقط اینکه امشب یه جوری ام دلتنگ نیستم فقط یه جوری ام انگار جام زندگیم ترک داره و عمرم داره هدر میره🍀 نه ، نشد که بیخیال شد ، تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد، زندگی درد قشنگیست که جریان دارد 💜

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چقد کینه ای هستید

زایمان کرده کدورت یه شب گنار میذاشتید

انگار حسودیتون شده

چون میگی جاریت حسوده من‌حسادت رو تو کارای شما دیدم

وزن بارداری ۸۶ ، بلافاصله  بعد زایمان ۷۸، روز چهلم ۶۹ هدف ۶۵ ، وزن الان و شش ماه پس از زایمان +شروع ورزش از ۴ ماه پس از زایمان ۶۴.۵

یعنی میخایید کلا دیدن بچش نرید!؟!؟!؟! 

من که اهل عشق و عاشقی نبودم اما تو از کنارم رد شدی و جانم به دکمه پیراهنت گیر کرد.... خیلی طول نکشید تا بفهمم که چقد بی انتها دوستت دارم از موی سر تا ناخن پایت را، رویت را،بویت را، صورتت ،سیرتت، رفتارت ،گفتارت، حرکاتت،اطوارت،سخنت،سکوتت،نگاهت، خنده ات،شرمت،جسارتت،مهرت همه و همه رو دوست دارم اصلا نخواستنی در وجود تو نیست ❤️

باید میگفتین بزار مادر بیاد بعد تصمیم میگیریم نه خواهرشوهرا ناراحت میشدن نه خونه رو تنها میزاشتین و بهانه می اوردین در هر صورت کار خواهرشوهراتونم درست نبوده اصرار چیه وقتی طرف خودش دوست نداره

خب بگو عزیزانم ب فلان دلیل دوست ندارم برم دیدنش

مامانمم همین رو گفت اما من وقتی دیدم شوهرم یه بهانه دیگه اورد تا خواهرش از دست داداشش لخور نشه چیزی نگفتم

چون اونام اگه از رفتاراش خبر دار بشن دلخور میشن ازش


چقد کینه ای هستید زایمان کرده کدورت یه شب گنار میذاشتید انگار حسودیتون شده چون میگی جاریت حسوده م ...

عزمزمه من چندیدن بار جاریمو  دعوت کردم خونم اما نیومد

بعد امروزم شوهرم ب برادرش گفت عکس پسرتو حداقل نشونم بده من ک نمیتونم فعلا برم ببینمش نشون نداد

حق داریم ناراحت بشیم بعدشم من از کارهای اونا چیزی نگفتم ک بدونی کی دقیقا حسوده

یعنی میخایید کلا دیدن بچش نرید!؟!؟!؟! 

ن عزیزم اخه از وقتی ک باردار شد همش میخواست بچشو از من قایم کنه

اول ک موضوع باردارشدن قایم کرد

بعدش امروزم برادشوهرم عکس بچشون ب بقیه همه نشون داد ب منو شوهرم ک رسید گوشیشو گذاشت تو جیبش روشو  کرد اونور انگار اصلا ما نیستیم با این ک شوهر من کلی ذوق داشت بچه این داداشش رو ببینه ک بعد کلی سال باباشده

خب میدونی، پیش ماها موقع دلخوری، تو چیزای کوچک ارتباطی نیست و ... مثلا مهمونی، گردش، مسافرت، 

اما ی چیزایی ک ی جورایی رسم و رسوم هست رفتن انجام میشه، مثل خونه جدید ، زایمان، عروسی  عیدنوروز ، عمل و بیماری و ...، چون نرفتن تو این چیزا نشونه اختلاف هست تا دلخوری و عدم تفاهم

و اینکه نرفتن بعضی جاها خیلی ب چشم میاد 

هشت سین 🌺 یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟ کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد 🌺 کی بشه که بگم شد 💜 یعنی میشه که بشه ؟ 💜 ششمین سال انتظار 💜 من منتظر تو، تو منتظر چی ؟ بیا دیگه خب 💜 در آستانه چهل سالگی، باز هم انتظار بهتر از اتمام 💜 فلانی جانم، من بدون تو میتونم زندگی کنم، بخندم، شاد باشم، انرژی ببخشم، اما اگر تو باشی، همه اینها رو راحت تر انجام میدم ، همین 💜 ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم، یعقوب پسر دید زلیخا که جوان شد 💜۲۸ تیر، چه دل خونیه ، حالم خراب تر از اونکه بدونیه 💜 اگه چشمات منو میخواست تو نگاه تو میمردم 💜چشمات 🧿 آخ چشمات 💜 صبر من رفته دگر بر باد از دل 💜 گر حال زار دلم را بخواهی، با تو چه گویم که بر آن گواهی 💜 نفهمیدی که عشق و جان منی، جان که چه گویم جهان منی، نفهمیدی در دلم چه گذشت، تو قرار دل بیقرار منی💜 تو نباشی منمو چشمای ترم 💜 عادلانه نیست من بمانم و حسرت مدام ، عادلانه نیست قسمتم از این عشق ناتمام💜 تنها تو انبار کاه، هی میگشتم دنبال نخ سوزنای اشتباه💜 فلانی جان، از امروز بتی که از تو ساختم رو میشکنم، اگر روزی لحظه ای روزگاری دلت برا من تپید و به من پیشنهادی دادی بعد میسازم همه چیزهایی که باید بسازم، عاشقانه هم میسازم اما الان که نیستی و قراری هم نداری با من بهتره که خط بکشم روت 💜 تموم لحظه های این تب تلخ، خدا از حسرت ما باخبر بود، خودش مارو برای هم نمیخواست، خودت دیدی دعامون بی اثر بود 💜 مقاومت میکنم تا زمانی که تو رو ندارم دلنوشته ای ننویسم به یادت فقط اینکه امشب یه جوری ام دلتنگ نیستم فقط یه جوری ام انگار جام زندگیم ترک داره و عمرم داره هدر میره🍀 نه ، نشد که بیخیال شد ، تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد، زندگی درد قشنگیست که جریان دارد 💜
ن عزیزم اخه از وقتی ک باردار شد همش میخواست بچشو از من قایم کنه اول ک موضوع باردارشدن قایم کرد بعد ...


شاید حس کرده شما علاقه ای به دیدن عکس نشون ندادید 

چون منم وقتی تو یه جمعی کسی بگه عکس نشون بده میدم ولی اگه کنارش کسی باسه که اشتیاقی برای دیدن عکس نبینم نشون نمیدم 

من که اهل عشق و عاشقی نبودم اما تو از کنارم رد شدی و جانم به دکمه پیراهنت گیر کرد.... خیلی طول نکشید تا بفهمم که چقد بی انتها دوستت دارم از موی سر تا ناخن پایت را، رویت را،بویت را، صورتت ،سیرتت، رفتارت ،گفتارت، حرکاتت،اطوارت،سخنت،سکوتت،نگاهت، خنده ات،شرمت،جسارتت،مهرت همه و همه رو دوست دارم اصلا نخواستنی در وجود تو نیست ❤️

باید میگفتین بزار مادر بیاد بعد تصمیم میگیریم نه خواهرشوهرا ناراحت میشدن نه خونه رو تنها میزاشتین و ...

دیگه این ب عقلمان نرسید ک اینجوری بگیم

خواهرشوهرام ب خیال خودشون محبت کردن اینجوری ک حالا من اونجام منو تنها نزارن برن پیش اون یکی عروسشون 

منم برای اینکه اونا معذب نباشن اومدم خونم

عزمزمه من چندیدن بار جاریمو  دعوت کردم خونم اما نیومد بعد امروزم شوهرم ب برادرش گفت عکس پسرتو ...

وااا بایدم نشون نده

بابد برید دیدنش!!! تو یه شهرید بعد فقط عکسش گفتی ببینین؟؟

وزن بارداری ۸۶ ، بلافاصله  بعد زایمان ۷۸، روز چهلم ۶۹ هدف ۶۵ ، وزن الان و شش ماه پس از زایمان +شروع ورزش از ۴ ماه پس از زایمان ۶۴.۵

ن عزیزم اخه از وقتی ک باردار شد همش میخواست بچشو از من قایم کنه اول ک موضوع باردارشدن قایم کرد بعد ...

والا خیلی طبیعیه میکن تا ۵ ماهگی بارداری نگید چون احتمال سقط بالاس جاش سفت شه بعد چه دلیلی داشته بعد سالها باردار شده همون اول بگع؟

شوهرت اگه ذوق داشت دیدنش میرفت خوب کرد نشون نداد عکسشو

واقعا کاراتون زشته و مشخصه به پسرشون حسودی کردید

وزن بارداری ۸۶ ، بلافاصله  بعد زایمان ۷۸، روز چهلم ۶۹ هدف ۶۵ ، وزن الان و شش ماه پس از زایمان +شروع ورزش از ۴ ماه پس از زایمان ۶۴.۵

شاید حس کرده شما علاقه ای به دیدن عکس نشون ندادید  چون منم وقتی تو یه جمعی کسی بگه عکس نشون بد ...

ن اتفاقا کسی ک پیشنهاد داد عکس کوچلو رو بده ببینیم شوهرم بود چون شوهرم خیلی عاشقه برادر زاده و خواهر زاده هاشه کلی ذوق کرده بود

گفت عکس نشون بده اونم گوشیشو  درآورد شوهرم دستشو دراز کرد اون رفت سمت بچها ب خواهر زاده ها و خواهراش نشون داد دیگه بازم شوهرم منتظر بود دید ن نشون نداد یعنی آدم رو عمدا خودشو بزنه ب کوچه علی چپ مشخص میشه دیگه اونم دقیقا رفتارش همین بود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792