پسر مهربون مامان
امروز ۷ دی ماه ۱۴۰۲ صبح رفتم زایشگاه و امپول بتامتازون تزریق کردم تا ریه های قشنگت زودتر تشکیل شه و واسه اومدن کنارمون آماده تر شی .
یکساعت بعدش هم ان اس تی
دکتر گفته بود که بعد امپول تکون نمیخوری و من نباید نگران شم.
ولی تموم تایم ان اس تی ، باهات حرف میزدم و تو تکون میخوردی ، با هر جمله مامان ورجه وورجه میکردی. الهی قربونت برم پسر شیطونم.
شاه پسرم..
۶۰ روز تا دیدارمون مونده ، گرچه خیلی دیر میگذره ولی انتظارت هم خیلی شیرینه..