میدونم خیلی زیاده ولی لطفا بخونید راهنمایی کنید چون دیگه نمیدونم چه کار کنم.من و دوستم دانشجوییم و با شهرمون ۴ ساعت فاصله داریم با هم دیگه یه خونه اجاره کردیم نرفتیم خوابگاه.
از اونجایی که خب قطعا وقت نمیکنیم زود به زود بخوایم بریم(مثلا یه ماه و نیم طول میکشه بریم به شهرمون سر بزنیم) به خاطر همین مامان باباهامون میان گاهی سر میزنن برامون وسایل میارن و اینا. بعد مامان و بابای من هر وقت میان وسیله و اینا میارن واسمون بعد بیچاره بابام دوباره میشینه پشت فرمون ما رو میبره بیرون دور بزنیم واینا بعدشم میاد ما رو میزاره خونه خودش دوباره حرکت میکنه میره سمت شهرمون یعنی مثلا ۱۲ ظهر برسه پیش ما دوباره ۳ بعد از ظهر حرکت میکنه میره به خاطر این که ما(و خب مخصوصا دوستم) اذیت نباشیم. مامان و بابای این خانم هر وقت میان دو روز میمونن و شب میخوابن که خب من بدبخت وقتی میخوام از تو اتاقم دربیام یه لیوان آب بخورم باید یک ساعت مانتو و شال بپوشم منم عادت دارم ۲۴ ای کنار یخچال باشم وقتی میخوام درس بخونم هر یک ساعت باید بیام در یخچال رو باز کنم یه چیزی بذارم دهنم یه آب بخورم سرویس بهداشتی برم و خب وقتی پدر ایشون حضور داره اولا من راحت نیستم که هی بیام بیرون بعدشم بخوام بیام باید یک ساعت لباس بپوشم. حالا این به کنار این سری برادرش با زنش و دوتا بچه اومدن دوشب خوابیدن که مثلا خواهرش رو سورپرایز کنه آقا بچه هاشم یکی ۶ ساله یکی ۶ ماهه که این ۶ ماهه هه شب و روز فقط گریه کرد و اصلا تمرکز نذاشت واسه من ساعت ۱۲ که خوابید من تازه میتونستم درس بخونم امتحان هم داشتیم و از اونجایی که برادر ایشون طلبه هم تشریف دارن و دیگه همون میزان راحتی رو که با پدرش هم میتونستم داشته باشم اینجا دیگه نداشتم سه روز اینا اینجا بودن من غذامو دانشگاه میخوردم یه لقمه چیز دیگه نتونستم بذارم دهنم تو خونه، اونم منی که ۳ بار شام میخورم. اینم باز به کنار ما دوهفته دیگه کلاسامون تموم میشه ۱۰ روز فرجه داریم و تعطیل هستیم بعد امتحانات شروع میشه که تو اون ۱۰ روز میخوابم درس بخونیم من واسه اینکه بتونم عین آدم درس بخونم گفتم من شهرمون نمیرم که تمرکزم بهم نریزه خانم زنگ زده باباش میگه شما بیاین این ۱۰ روز اینجا باشین پیشم که من نیام باباش هم از اونور به بابام گفته دوهفته دیگه شاید برم آخه یعنی چی این ۱۰ روزی که من میخوام راحت باشم تو خونه بتونم درس بخونم در حدی که حتی پیش مامان بابام نمیخوام برم که تمرکزم بهم نریزه اینا بیان اینجا نه تنها تمرکز که آزادی منم بگیرن؟خب من برم تو کوچه چادر بزنم راحت ترم که مثلا نصف این خونه مال منه شما بگید من چه کار کنم این واقعا بیشعوری نیست؟ کسایی که انقدر مذهبی هستن که دختره چادر شدید میزاره و پسرشون طلبه اس نباید انقدر بفهمن که دختر مردم موقع حضور شما اذیته؟