سلام یه دختر کلاس اولی دارم و یه نوزاد ۴۰ روزه
مامانم شهرستان هست ۱۰ روز موند و رفت همسرمم کارش یه شهر دیگه است ۱۰ ساعت فاصله داره نوزادم ۱۵ روزش بود رفته سر کار نیومده هنوز
مادر شوهرم هم تنهاست شبها میاد پیشم میگه ما تنها نباشیم اما بیشتر رو مخم هست ساعت ۹ بچه هارو میخوابونم تازه میاد به حرف زدن تا ۱۲ شب ... دیشب اصلا نخوابیدم نمیدونم بچه چش شده دو روزه خوابه عمیق نداره بعد صبح بیدار میشه میگه بچه رو اماده کن بره مدرسه نوزادمم گریه
۵۰ سالش هست خب تو که یه بچه رو نمیتونی لباس تنش کنی بفرستی مدرسه یا دید دیشب من اصلا نخوابیدم نگفت پس چشه یا بیاد کمک خب میاد اینجا چکار؟
بیشتر حرص میخورم
بچه جاریم ۱۰ روز از بچه من بزرگتره مامانش هنوز پیشش هست بچه رو میگیره تا جاریم بخوابه جاریم فقط بهش شیر میده هیچ کاری نمیکنه نه غذا درست میکنه نه ظرف نه تمیزکاری...
بعد من غذا درست میکنم تازه مادر شوهرم میاددپیش من میخوره
فقط میگم کاش نیاد حداقل حرص نخورم
چکار کنم نیاد