س ما بخاطر پدرشوهرم ک بیماری صعب العلاج پیدا کردو از کار افتاده شد مجبور شدیم از شهرستان بیایم خونه اونا زندگی کنیم هرچی داشتیم خرج اون کردیم کرونا گرفت و کلی مریضی ک مجبور شدیم با کلی قرض و فروش و اینا ببریم شهرستان اونم خیییلی بار ن یکبار .الان تو یک اتاق با اونا زندگی میکنیم چون از کار افتاده و شوهرم هرهفته میبرتش دکتر و این ور و اون ور برا معالجه .خاهرشوهرام اون موقع کمک خاصی نکردم اما الان برا مادرشوهرم عزیز شدن سر کوچکترین مساعلی برا اونا ما رو دعوا میکنه.بچه هاشون درس نمیخونن و خیلی بی ادبن من یک بچه مدرسه ای دارم و اونا هرروز اینجان و مزاحم میشن .نگید خونه باباشونه چون ماهم با اونا زندگی میکنیم .اصلا ارامشو خاب و بیداری ازمون گرفتن حتی اونقد شلوغن ک نمیزارن درس بخونه بچم .خودشون ب درس علاقه ای ندارن و میگن کشکه.من اصلا با اونا حرفی نزدم تا حالا ک میان و میرن برعکس بهشون احترام میزارم .اگه یک روز نیان مادرشوهرم زنگ میزنه بیاین و ما تنهاییم .میگه بچه هاش اصلا شلوغ نیستن .موندم چیکار کنم کاش درک داشتن ک ماهم تو همین اتاقیم و حق ارامشو داریم
این همه آدم فقط تو یه اتاق یا تو یه خونه؟
نمیشه خیلی نزدیک یا دیوار به دیوارشون باشید
اینجوری خیلی سخته
به شوهرت بگو
باید پاشیم بریم
ی انتق جایی اجاره کنیم
هزینه دارویی پدر شوهرتو
بدید جای اجازه خانه
شوهرت خپذس باید به مادرش بگه ک ما داریم فداکاری میکنیم اینجا زندگی میکنیم ک اجاره رو بدیم خرج دارو بابا
اگر دخترات نمیتونن رعایت کنن
من میرم مستاجر میشم
مخارج رو دخترا تقسیم کنن
فقط جداشو
مقصر اول شوهرته بعدش خودت.ک رفتین خونه اونا. معلومه ک بعد یمدت اینجوری میشه
منظورم اینه ک خونتو جدا کن
متاسفانه درک ندارن. یادشون میره شما برا کمک رفتید اونجا
ک اشتباه کردید شما هم مث بقیع خونه جدا بگیرید و بیاید سریزنید کمک کنید ....
به نظرم جز جدا کردن زندگیتون از اونا چاره ای نیست چون تا مادرشوهرت هست اونا میان
خوب شما چرا رفتین خونه ی اونا! مریض باشه خوب قرار نیست که شما از کار و زندگی بیفتین! زن داره، همون خواهر شوهرت که هر روز اونجا تلپ هستند میتونستند به پدرشون هم برسن و همسر شما هر هفته یا هر دو هفته یه بار به پدرش سر میزد و یا دکتر می برد! یعنی من عمرا چنین چیزی رو قبول کنم. پیری و مریضی و …. جزیی از زندگی هست قرار نیست یه عده خودشون و زندگیشون رو فدا کنند
فقط کار شوهرته که بگه ب مادرش،،و مهم تر اینکه اگر می تونید از نظر مالی حتما خونه رو جدا کنید،،بیچاره شوهرتو تو مگه فقط وظیفه شه از زندگی افتادید واقعا سخته کاش اونام ی کمکی کنن
اون ک هرروز تلپ اینجا بجز خوردن و خابیدن کاری نداره تازه لباسا و حمام بچه هاشو اینجا میاره ما بکنیم .موقع مریضی باباش کمک نکرد الان مادرشوهرم ب ما میگه اگه اون نبود شوهرم میمرد اینه ک عذاب اوره در حالی ک نا همه زندگیمونو دادیم ولی اونا هچی باباش داشت میمرد بستری بود حالش خراب دید رفت شهر دیگه برا عروسی و چن روز بعد اومد
تو همون محله یه اتاق اجاره کن برو آینده بچت خراب میشه آسایش و روان خودتم که هیچی
