درد دل دوم من . فلسفی هست و شاید بی ربط به سایت

حرفی از جهالت نبود ، مگر اینکه ، مذهب از نظر شما جهالت باشه ، کامنت شما هم ، من ربط بود به نوشته من . مذهب یا علم ، یک ترکیب  غلط هست ، چیزی که با نام مذهب می شناسیم ، ترکیبی از علوم مختلف مثل طب و فلسفه و روانشناسی هست ، با این فرق که ، به جای علم اندیشه اومانیستی دکارتی ، به جای انسان خدا رو تو مرکز ارزش ها قرار داده، وقتی تعاریف  انسان از خدا ، زیر ذره بین و کنکاش علم تجربی رفت ، نارسایی هایی از اون مشاهده شد . و به خاطر شرایط وخیم و فاسد اروپای قرون وسطی ، نهایتا اندوخته های علوم دینی ، به یک باره و با خشم جامعه فقیر فئودالیسم،  دور ریخته شد ، ذهن بشر مذهبی کاتولیک ، باز شد و پروتستان،  با زیر پا گذاشتن ارزش های کلیسای کاتولیک ، جای ورود اندیشمندان تجربی رو به کلیسا باز کرد. دلیل استقبال مردم ، امکاناتی بود که دنیای جدید با بهره گیری از تکنولوژی آورده بود و مردم برای مدتی از رنج رها شده بودند که البته عمرش تا ظهور کاپیتالیسم بود و بعد شروع استثمار جدید. زندگی در جهالت !  پدر علم ژنتیک یعنی گرگوری مندل ، کشیدشی معتقد بوده و بسیاری از دانشمندان اون زمان از طبقه مذهبیون بودنند . خرافات که میگید  ریشه اون مستقیم به مذهب  کلاسیک بر نمیگرده ، هرچند ممکنه وارد چهارچوب مذهب بشه . مذهب طیف گسترده ای از،دانش های مختلف رو در بر میگیره و گذاشتن اسم مذهب ، تنها برای تفکیک هست ، بدیهی هست که مواردی نادرست و حتی مضحک وارد این بسته بشن . و اما در مورد خوشی های به یاد مانده و بدی های فراموش شده، مکانیسم دفاع روانی که فروید شرح داده و به نوعی ، بازگشت به گذشته به خاطر عدم لذت از زندگی ، بله ، این حرف شما تا حدودی درسته ، هر زمانی مشکلات خودشو داره و این از،ذات دنیاست   اما اینجا چیزی که شما میگید   بازگشت به دلخوشی های گذشته و فراموشی رنج ها،  در حدی عادی هست و طبیعی هست که انسان آسیب زا رو فراموش کنه و لذت بخش رو به خاطر بیاره . اما آسیب زمانی هست که به گذشته رفته و در اون زندگی کنه و این ام  نظر روانکاوی فرویدیسم یک مکانیسم دفاعی روحی در برابر ناملایمات هست که طبیعی و البته بیماری هست . تفکیک علم و دین درست نیست . مردم به آسودگی پناه می برند   قالبش برای عامه مهم نیست ، اما سو استفاده از علم ، در حال آغازه و ما در کرونا ، همدستی این دو رو دیدیم ، باشد که به سرنوشت  ادیان دچار نشه. گذر از،سنت به مدرنیته ، همین که اولش گفتم ، مدرنیته در ذهن ما به بهشت موعود صعود کرده   نگاهی به کشور های مدرن، نشون میده ، مدرن شدن ، چندان هم ، آرامش نمی آره ، شعار مدرن شدن در واقع همان شعار سرمایه داران هست وگرنه زندگی آزاد و طبیعی چیزی هست که حتی پیشوایان مدرنیسم ، به آنگونه می زیند .

در ادامه ، مدرنیته ، تعریف های مختلفی داره ، در معنای عام یعنی  شهر نشینی و به وجود آمدن امکانات رفاهی مثل لوله کشی آب ، دسترسی به بهداشت و ... زمانی به وجود می آید که منابع کم و جمعیت زیاد باشه ، در این صورت باید این امکانات توسط علومی و افرادی،  به بهترین شیوه  مدیریت بشن . زیگموند فروید ، یک اندیشمند مذهبی نبود ، اما در کتابی به اسم تمدن و ملالت های آن  به زیبایی ، به معایب مدرنیسم پرداخته ، به طور خلاصه ، مدرنیسم هرچند ، امکاناتی رو فراهم میاره ، ولی موارد زیادی که مهم تر از مزایای اون هستند رو از انسان سلب می کنه ، خطر احتمالی و غریب الوقوع همیشه در کمین انسانه ، انسان بین آزادی های فردی با قبول ریسک خطر ، و محدود سازی خطر ها با سلب پاره ای آزادی های فردی ، حق انتخاب داره ، چون بقا و زنده ماندن ، مهم تر هست ، بشر ریسک تمدن رو می پذیره و خود محدود سازی رو قبول می کنه هرچند پاره ای خواسته های خودشو کنار میزاره ، . پس مدرنیسم ، الزامی نیست که ما به عنوان غایت بودن خودمون قبولش کنیم ، بلکه بین بد و بدتر ، لااقل اونو ترویج میدیم ، اما اگه مدرنیسم نتونه امنیت جسمی و روحی ما رو تضمین کنه ، چه معنا و چه سرنوشتی خواهد داشت ، بنا براین الزاما بشر به سمت مدرنیسم در حرکت نیست ، اما سرمایه داری ، به دلیل کسب سود ، به شدت در حال تبلیغ اونه ، تا چند سده پیش اساس حیات بشر رو زندگی پراکنده روستایی تشکیل میداد ، سو استفاده زمین داران و زندگی سخت کشاورزان ، شورش های متعددی رو پدید آورد و کشاورز دنیای قدیم ، به خاطر سختی زندگی ، شهر نشین و کارگر شد ، در فیلم هایی مثل اوشین و یا شورش کلاه زرد های اواخر امپراتوری هان ، ظلم و جور اربابان زمین ، همه و همه ، دنیای متجدد رو ، با ورود روستاییان به شهر پدید آوردند و کلان شهر ها با کارخانجات شکل گرفت ، بحث علم و مذهب اینجا بیهوده هست و جامعه شناسی،  حرف می زنه . زندگی قدیم ، یک زندگی تولید محور بود و خانواده ، تولید می کردند و می پختند . در تجدد ، خانواده ها مصرف کننده هستند . تولید کننده ، به جای خود خانواده به ارکان مدرنیسم،  محول شده ، علم ، و دانشمند ، کاری با جهت گیری ندارند و در حال حاضر مذهب هم در این موارد توان ورود نداره. فعلا افسردگی بیداد می کنه و پوچی در همه جای دنیا زیاد شده ، آینده مشخص می کنه که این وضعیت تا کجا میره