مثل اینکه بچه هم شانسیه من بچه ندارم ولی از خیلی ها سوال کردم واقعا بعضی بچه ها خیلی ساکت هستن ولی بعضی ها همش گریه . در کل اما بچه داری سخته باید حوصله به خرج داد.
عزیزم دلت نگیره منم بچه هام سخت بزرگ شدن البته مشکل کولیک اینا نداشتن ولی کم خواب بودن بشدت .الانم که بزرگ شدن باز هم کم خوابن .با هم کنار نمیان مدام دادو بیداد دارن با هم .خلاصه بچه بزرگ کردن تحمل و صبر میخواد .دیگه بعضی ها هم شانس میارن از بچه که اون بحثش جداست و تک و توک پیدا میشه این موارد وگرنه بچه بزرگ کردن دردسر داره
من مث شما بودم بچه ام خیلی بد قلق بود وازیت مکرد الانم همینجوری دیوانم کرد شوهرم بچه خیلی دوس داره ولی حوصله تداره منم یکنفر نداشتم کمکم کنه خیلی غریب بودم گاهی میشنم برا خودم غصه مخورم ولی بعد میگم همین که سالمه خوبه ولش برا همین الان5سالش دیگ بچه نیاوردم میترسم اون یکی دیگ مث این باشه
وای من هروقت میخوام نماز اول وقت بخونم، این بچه شروع میکنه به جیغ کشیدن. بقیه زمان ها هم، موقع نماز شروع میکنه به گریه کردن
منم تو خانواده ی شوهرم بچه خواهر شوهرم همسن پسر منه انقد بچگیش آروم و صبور بود۴ماه از پسر من کوچیکتر بود ولی پسر من مدام در حال گریه خیلی جیگرم خون شد.هنوزم پسر من خیلی بده ولی اون بچه ی دومشم آوورد اونم خیلی آرومه...عزیزم دسته شانسهههههههه
من‌باوجود کلی خستگی و کارهای خونه و بچه ولی هرجوری بود دارم میرم کلاس زبان. از بعد عید هم‌برا آیلتس میخونم. چیکارکنم فکرشو میکنم کل عمرمو خو نمیشه به بچه داری و خونه داری بگذرونم. همین الانم۳ساله دانشگام تموم شد و تو خونه بودم .حاملگی و بچه داری همش. میرم کلاس زبان واقعا فهمیدم چقدر این مدت توخونه اعتمادبنفسم ضعیف شده. اصن اون دختر سرحال پرشور نیستم‌سرکلاس. یه زمانی تودانشگاه همش سرکلاس اکتیو بودم ولی حالا دیروز استاد زبانم گفت خیلی آرومی و اعتمادبنفست ضعیفه. 😑یه زمانی توگروههامون اولین نفر بودم براکنفرانس. هرجوری شده بچه ها خونه نشین نشید برید تواجتماع با هرکلاسی که هست .
من شوهرم میگن بچه بد لجی بوده اما مامان من همه بچه هاش اروم بودن وقتی بچه منو میددید تعجب میکرد چرا گریه می کنه حتی با شیر هم ساکت نمیشه
خوب اینجا انگار خیلی شرایط منو داشتن این مدل بچه ها بزرگن شن چه جوری میشن کی خوب میشن
دی جی تنت سلامت باشه تا بتونی خودت از بچت مواظبت کنی . از کسی کمک نخوای این روزا هم میگذره ولی بچتو با بچه دیگه مقایسه نکن تو چه میدونی بعد از 6 ماه اون بچه ساکته چی میخواد بشه همین که یه بچه داری باید خدارو شکر کنی فقط اینو بدون که خیلیا حسرت یه ناخن کوچیکه بچه رو میکشن
نمیدونم به همه کارای خونه میرسم برای ظرف شستن وقت ندارم چون وقتی بیداره باید پیشش باشم و وقتی هم خوابه نباید تکون بخورم با کوچکترین دا بیدار میشه به کار دانشگاه اصلا نمیرسم ازمون زبان هم همیشه نخونده شرکت می کنم و قبول هم نمیشم
مرسی از همه دستانی که نطراتشون گفتن اما نمیدونم چیکار کنم حالم خوب شه
دقیقا بچت انگار بچه منو توصیف کردی دوهفته دیگه 6ماهش تموم میشه هنوز دارم کولیک میدم بیرون همش نق دوتا بچه دیگه همزمان داریم اونا آروم وساکت پیش همیم اونا راحتن من همش دارم بچم و تکون میدم😯😯😯😯😯 اینم شانس ما بود ایشالا بعد 6ماه دیگه اذیت نکنن
نمی خوام نا امیدت کنم ولی توصیه می کنم از راههای مختلف از جمله گرفتن کمکی نوشیدن دم نوش های آرام بخش و غیره صبرت رو افزایش بدی
چون تجربه من میگه بچه بدقلق بزرگ هم که میشه بدقلقه
بچه خودمن از نوزادی بسیار ناآروم و بدقلق بود
الانم که دوسال و نیم داره بدقلقه
و کاراش نفس گیره
وقتی یکیو می بینم بچه آروم داره به شانسش غبطه می خورم و دلم برای خودم میسوزه خدا به بچه هامون سلامتی و به ما صبر و آرامش بده
چون تجربه من میگه بچه بدقلق بزرگ هم که میشه بدقلقه
بچه خودمن از نوزادی بسیار ناآروم و بدقلق بود
الانم که دوسال و نیم داره بدقلقه
و کاراش نفس گیره
وقتی یکیو می بینم بچه آروم داره به شانسش غبطه می خورم و دلم برای خودم میسوزه خدا به بچه هامون سلامتی و به ما صبر و آرامش بده
منم پسرم کولیک داشت خیلی اذیت میشدم هیچ جا نمیرفتم تو خونه باز بهتر از بیرون بود چون ننو براش بسته بودم تازه من مادرم نداشتم با خواهر مجردم به روش آزمون و خطا بزرگش میکردیم
استارتر دوسال‌گذشته. الان بچه ات چه جوریه؟!
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
