اول از همه اینو بگم که کاربری مال خودم نیست
خواهشا اگه میخواهید قضاوت کنید ، توهین کنید ، اصلا نظری ندید ، مرسی
دوران دانشجویی با آقایی آشنا شدم ، یکسال باهم بودیم و همه چیز عالی بود ، عالی که میگم یعنی شده بودیم خدای هم ، زندگی بدون دیدن هم دیگه انگار جریان نداشت
خانواده ها میدونستن ، ولی خب نمیشد ازدواج کرد
پول نبود ، درس داشتیم ، کلی گرفتاری....
باهم رابطه داشتیم
قبلش باهم رفتیم دکتر و کلی راجب بدن من مشورت گرفتیم
هیچ مشکلی نداشتیم و همه چیز خوب پیش میرفت ، تا اینکه بعد یه مدت فهمیدم که نمیشه .... خیلی سخت بود ، مادرش ناراضی از آب دراومد ، خوردیم به کلی مشکل و کم کم داشتیم سرد میشدیم ، انگار یه جاهایی تو زندگی عشق به داد آدم نمیرسه🥲🥲🥲
الان من دختر جوون ، تحصیلکرده ، با خانواده ، اما پشیمون از اتفاقی که افتاده، در عین حال خیلیم خودمو دوست دارم
اما انگار دیگه نمیتونم ، نمیشه ، ازدواج و عروس شدن ، مادر شدن امکان پذیر نیست🙃