خدارو شکر میکنم همچین ادمیو شناختم...+شات
.
قبلا تاپیک میزدم گریه زاری میکردم که چرا رفت الان خوشحالم که گورش گم شد..خلاصه براتون میگم ۸ سال با هم بودیم یه دفعه ام اومد خاستگاریم ولیذمادرش راضی نبود چون اعتقاد داشت فقط باید از فامیل دختر گرفت خلاصه بعد خاستگاریم در ارتباط بودیم بهم وعده وعید میداد که میام خاستگاریت تا این که دی ماه پارسال نامزد کرد با دختر خالش ولی اون زمان من نمیدونستم تا این که فروردین ۴۰۲ شد با من سرد شده بود عکس دست خودشو زنشو گذاشته بود از حالت دستش فهمیدم خودشه ولی بهش میگفتم میگفت تو توهم زدی منم چیزی نگفتم تا این که یه روز هر دو خطش خاموش شد روبیکا ام ان نشد تا دوماه زنگ میزدم رو خطای خاموش احمق بودم فکر میکردم بلایی سرش اومده تا این کهیه روز دیدم با همون خط داره زنگم میزنه ذوق کردمو گوشیو برداشتم دیدم دختره گفت الو جا خوردم قطع کردم سریع پ داد خانم محترم تا الان نمیشناختمت ۳ بار زنگ زدی رو خط همسر من یا خودتو معرفی کن یا ممکنه اتفاقات ناخوشایندی بیفته ...جریان این بوده که زنش خطایی که شوهرش قایم کرده بوده رو قایمکی بر میداره و منم که شب قبل رو خط خاموشش زنگ زدم اس تم اس تماس از دست رفته میره رو خط)منم دیدم کار از کار گذشته مجبور شدم زنگ زد دوباره برداشتم گوشیو و یه جوری ماسمالی کردم که اشتباه گرفتم و یه جوری راضیش کردم...خیلی گریه میکردم ازون به بعد ۱۲ تا تار موهام تو ۲۳ سالگی سفید شد تا این که یه روز دیدم یه شماره نا شناس تک زد خودش بود!من هیچ عکس العملی نشون ندادم ولی زدم روبیکا دیدم خودشه حط جدیدشه پروفایلاشو یه مدت چک میکردم عکس دست خودشو زنشو باز گذاشته بود با حلقه عقد...بازدیدشم مال خیلی وقت پیش بود رفتم فالووراشو چک کردم دیدم دوتا فالوور داره یه دونش زنشه چون پروفاشون ست بود و یه دونشم یه دختر بچه بود رفتم پستاشو دیدم به یه دونش که رسیدم دیدمم عههه دوست پسر سابقمو زنشه وسط جاده بودنو با لباس عقد عکس گرفته بودن...ادامش تو کامنتا