دیشب دعوامون شد سر اینکه وقت نمی‌ذاره برامون چند ساله بهش میگم آروم منطقی اون لحظه میگه چشم ولی انجامش نمیده حسرت یه تفریح ساده تو دلم مونده بخاطرش همه دوستامو کنار گذاشتم حتی چون از فامیلام خوشش نمیاد رفتم امدمو کم کردم خیلی احساس تنهایی میکنم وقتی قهر میکنه میخواد بره بیرون جلوشو میگیرم اما هولم میده و می‌ره یهو دوروز نمیاد و قهر میمونه اگرم بیاد آنقدر بی محلی میکنه حالم از خودم بهم میخوره که نمیتونم از خودم دفاع کنم حال روحیم داغونه هر دفعه تو دعوا آنقدر بهم فشار آورده رفتم خونه پدرم اما بخاطر بچم و زندگیم برگشتم چون خودش نمیاد دنبالم همیشه منو مقصر همه چی می‌دونه ناراحتم کنه از دلم درنمیاره امروز آنقدر گریه کردم بخاطر حرفاش زجه زدم فقط باخدا حرف زدم یکم آروم شدم حال روحیم داغونه با یه بچه تو خونه بزرگ تنهام شبا با استرس میخابم هر دفعه بحثمون میشه می‌ره زنگ میزنم جواب نمیده پیام میدم توهین میکنه خودشو میندازه جلو با اینکه مقصره فکر خودکشی افتاده تو سرم کم آوردم به خانواده چیزی نمیتونم بگم خیلی ناراحت میشن خسته شدم دعا کنید بمیرم راحت شم از ازدواج متنفرم
رو دادی متاسفانه
هر حرفی از دشمنا می‌شنوه پشت سرش میاد یقه منو خانواده مو میگیره سری قبل حدود ۱۵روز قبل هر چی از دهنش درآمد بهم گفت کلی سرم داد زد که چرا بابات این حرفو زده خودش به بابام گفت این حرفو زدی بابام قسم خورد نه دروغ میگن با اینکه حرفه اصلا حرف بدی نبود دوستاش بهش گفته بودن پدر زنت تورو تحقیق کرده سر این روزو شب نداشتم
شوهرت چندسالشع؟
خودت چطور
به فکر بچت باش فکر خود کش بنداز بیرون و اینکه اگه خانوادت ازت حمایت میکنن برو چند روز اگه شد یک ماه قهر بزار بدونه این دفعه فرق میکنه دوما. این مرد انقدر نازشو کشیدی اینطور شده. بهش بی محلی کن اهمیت نده اود خونه نگاش نکن جاتو جدا بنداز ببیه تو بهش بی اهمیتی ادم میشه. ولی کم نیاری حتی سلام نکنن زنگم نزن. من یه بار همسرم همین کارو کرد گزاشتم رفتم خونه بابام ادم شد
اینا همه نشانه نداشتن عزت نفس عزیزم وقتی خودت احترام خودتو نگه نداری اون احترام نگه نمیداره چرا وقتی میخاد بره میری جلو ک هل بده ......اگه یکم مستقل بشی و زیاد پیگیر نشی مطمن باش اونی ک همش میاد سمتت اونه
یه بار چند سال قبل دعوامون شد حرف بدی بهم زد منم گفتم تورو دیگه شوهر خودم حساب نمیکنم سر همین حرفم آنقدر کتکم زد بخاطر جاریام و خانواده خودش کلی بهم فوش داد جلوی بچمون لتو پارم کرد منم برای دفاع از خودم یه چوب برداشتم که بترسه منو نزنه اونم ازم گرفت بعدش تهمت زد با چوب زدم تو سرش خانواده ها اومدن آخرش بابام منو برد خونشون یک ماه خونشون موندم سراغمم نگرفت آخرش بلند شدم رفتم خونه تکلیفم و روشن کنم نگهم داشت گفت نرو بعد این قضیه هم هزاران بار دعوامون شده
عزیزم واقعا شرایط سختیه اگه این دفعه کارتون به کتک رسید بهدش برو پزشگی قانونی مدرک جمع کن که اگه خاستی جدا شی دستت باز باشه اخه با این مردی که تو گفتی زندگی کردن خیلی سخته ادم یه بار به دنیا میاد ایا قراره اون یه بارم سختی بکشه
