سلام دوستان
امشب خونه مادرشوهرم بودیم.داشتم ظرفای شامو میشستم بچم گریه میکرد..فقط دو تا تابه موند دستامو شستم برم بچمو بردارم جاریم برگشت گفت هنوز تموم نشده ظرفا بیا تمومشون کن اینجا رو جمع کنیم
خودش داشت جمع و جور میکرد..گفتم بچمو شیر بدم میام میشورم
دوباره گفت بیا جمعشون کنیم
منم رفتم بیرون از آشپزخونه..از اون موقع فکرم درگیره چرا یه جواب درست و حسابی بهش ندادم
به نظرتون پیام بهش بدم؟؟
یا بیخیال بشم؟؟