امروز عصر به مناسبت یلدا با دوستای دوران دانشگا قرار ملاقات گزاشتیم و بعد از دو سه سال همو دیدیم از زندگیاشون میگفتم هر کسی دغدغه ای داشت
ولی یکی از بچه ها خیلی ناراحتم کرد با حرفاش
دوست داشتم کمکش کنم ولی نمیدونستم چطوری
بهش گفتم من تو ی سایتم اونجا مشکلتو بیان میکنم ...
دوستم ۳۱ سالشه یک ساله که عقده
میگفت نامزدش اینجور بوده ک مرتب از زن برادرش بد میگفته
مثلا گفته بود عروسمون مهریش فلان مقدار زد و این درست نیست یا این کار کرد اون کار کرد اینطور شد اونطور شد که دوست من کارای اونو تکرار نکنه
خلاصه ی جورایی گربه رو دم حجله کشته
از طرفی میگفت خیلی وقتا مشکلی پیش میاد اول نظر منو میپرسه ولی بعدش حتما نظر مادرشو میپرسه و هر چی مادرش بگه قبول میکنه
میگفت یک ساله عقدیم بهشون غیر مستقیم گفتم که خانوادم اجازه نمیدن مدت عقد طولانی شه بعد همسرش گفته
من فعلا شرایطش ندارم برات عروسی بگیرم
اگه بخام اینقدر هزینه عروسی بدم خب بجاش میرم فلان کار برای مادرم انجام میدم ....
من فکر میکنم پسره خیلی بچه ننس و باید هر چه زودتر جدا شن
نه ؟
ممکنه اینجور نباشه ؟؟