مشکلات خوانوادگی داشتن خیلی سخته، اینکه پدر و مادرت باید طلاق بگیرن ولی نمیگیرن خیلی سخت تره
همیشه دلم میخواست بچه طلاق باشم یه گوشه واسه بدبختی خودم زجر بکشم و کسی هم عذابم نده و فقط خودم باشم. ای کاش طلاق میگرفتن هم خودشون میرفتن سر زندگی خودشون هم میزاشتن ما زندگی کنیم حتی اگه شده به بدترین شکل ممکن.
از بس مشکلات خانوادگی دیدم که دیگه به عشق باور ندارم، بزرگترین ترسمم ازدواج کردن و بدبخت شدنه.