منو زنداییم چند سال اختلاف سنی داریم فقط.من ی هفته اومدم خونه پدر بزرگم اونم طبقه بالاشون زندگی میکنه
تو حیاط پدر بزرگم اینا کارگر هست من لباسامو وقتی از حموم میام نمیشورم چون روم نمیشه جلوی کارگرا لباس بزنم سر بند
میزارم تو کیفم ک پسفردا برم خونمون دیگ همونجا بشورم.
این زنداییم دختر ماهیه گیر داده بود ک تو دست و پا چلفتی واسه همین لباساتو نمیشوری بده من بشورم. گفتم نه و اینا زحمتت میشه
حالا که من از خونه میزنم بیرون وقتی برمیگردم میبینم لباسام سر بنده خانوم گذاشته بودنشون تو ماشین مثلا
کارگرا هم جفت لباسای من.😭😭😭
همش شرت و سوتین بودن خدایا منو بکش.😭😭😭😭😭😭😭
حتی شرت پروتزی هم توشون بود اونم ضایععع😭😭😭😭
حتی روم نمیشه برشون دارم کار هیچی ندارم فقط اون شرت پروتزی و سوتین اسفنجی هام خیلی افتضاحن.
انقدر گریه کردم و جیغ زدم این زنداییم مثلا میخواسته لطف کنه بهم ابرومو برد
چطوری برشون دارم؟؟؟؟؟ با چ رویی😭
بنظرتون من الکی حساسم؟؟