من زایمان کردم و بخیه هام هنوز بعد ۴۸ روز خوب نشدن و از روز زایمانم شوهرم از این رو به اون رو شده ولگرد شده رفیق باز شده ی روز بهش گفتم شب وقتی میرفتی بیرون مارم ببر گفت من حوصله ی شمارو ندارم از سرکار بیام شمارو ببرم دور دور گفتم خب خودت داری میری گفت ساکت باش
با این وضعم ازم رابطه میخواد اونم ببخشید مق*عدی
امروز صبح چسبیده بود بهم ک من عاشقتم و فلان گفتم تو تا زمانی ک این کصافتو بع من چسبونده باشی عاشقمی گفتم تو یبار از من پرسیدی ک من دوس دارم رابطه داشته باشم یا نه گفت تو باید از خداتم باشه ک من دنبالتم گفتم من هیچوقت نمیخوام بخاطر رابطه دنبالم باشی برگشت گفت بدرک و بلند شد رفت
خیلی حال روحیم بده
یعنی روزی نیس نفرینش نکنم
شما بگید چی درسته چی غلط
لطفا دلداریم بدید 😭