بچه ها نامزد قبلیم ک پسر عموم هست بهم زدیم الان چهارسال میگذره من ازدواج کردم دوتا بچه دارم اون تا الان ازدواج نکرده بود حالا نخاد ازدواج کنه مادر دختره زنگ من زده منو قسم میداد ک راستشو بگو چجوره من خیلی تعریف کردم از پسره بعد مادره گفت میگن شکاکه فلانه من گفتم نه اینطور نیس در صورتی ک واقعا شکاک و بد دله ولی ترسیدم راستشو بگم ب گوششون برسونن برام بد شه فقط آخرش گفتم هیشکی صقر تا صد کامل نیس همه عیب و نقص دارن وقتی همدیگه رو دوس دارن پس میتونن عیب همو بپوشونن
به نظر من باید راستشو میگفتی
چه اشتباهی کردی خودتو مدیون کردی
وقتی زنگ زده پرسیده راستشو میگفتی قسمش میدادی بیان نکنن
باید راستشو میگفتی
باید اصلا حرف نمیزدی
كاش ميگفتي ديدن اونا گردنتونه ولي از يه طرفم حق داشتي
نميگفتي نه
ميگفتي يه دوره اشنايي برا همينه
ماهم نامزد بوديم تا ببينم باهم ميخوريم يا نه
رد نميكردي
خوب کردی
اگر غریبه بود می تونستی راستش بگی
باید راستش رو میگفتی اینجور جاها دورغ گفتن کار خوبی نیست
نباید اینکارو میکردی باید راستشو میگفتی
باید راستش میگفتی یا با منظور میفهموندی که نمیتونم بگم خودشون بیشتر تحقیق کنن
اشتباه کردی گلم باید هیچ چیزی نمیگفتین
باید میگفتی از جای دیگه تحقیق کنم
شما الان بهشون مدیون هستین
نباید دروغ میگفتی. بهتر بود میگفتی خودتون یه مدت معاشرت کنین و خودتون به نتیجه برسین
شاید تا الان خوب شده باسه رفتارش
بیچاره دختره اگر فکر کنه خب این نامزد قبلیش بوده اگه تعریف کرده و این ویژگی‌های بد رو رد کرده پس خوبه
باید راستشو میگفتی. فردا روز ازدواج کنن دختره رو اذیت کنه هی نفرین به تو میکنن و آه به تو میکشن که میدونستی و راستشو نگفتی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
