دیشب واسش قصه شنگول ومنگول وتعریف کردم 6سالشه من خودم بچه بودم این قصه واسم خیلی جذاب وهیجان انگیز بود ولی پسرم حایی که گفتم بچه ها روخورده ازشکمش دراوردن گفت چقدر مسخره اون بچه ها رو جویده چه جوری ازشکمش دراوردن یا اینکه چطور تو شکم گرگه سنگ ریختن اون خواب بوده نفهمیده مامان خیلی قصه مسخره ایه ادامه نده بدم میاد
خدایا یادمه وقتی این کاربری رو زدم ۱۶ ساله م بود اونقدری اعتقادم قوی بود که اومدم اینجا درمورد چله یاسین میپرسیدم برای اینکه کار پیدا کنه و بتونیم ازدواج کنیم،خدایا یادته چطوری با معجزه نامزد کردیم..یادته اولش اون اصلا نمیخواست ولی خود به خود همه چی دست به دست هم داد تا ما ازدواج کنیم؟من هنوز همون دختر کوچولوی ۱۶ساله ام که بزاش معجزه کردی،منو میبینی؟میشه زندگی ما دوتا رو ام پر از عشق و آرامش کنی؟خدایا خستم،کی به جز تو میتونه کمکم کنه؟اینجا و همجا منو قضاوت میکنن که توواز بچگی دنبال شوهر بودی،خدا تو که تو دل من بودی،دیدی چی به سرم اومد تا به اینجا رسیدم،خدایا من چندساله منتظرم تو معجزه کنی برای رابطه م لطفا نور رو بهم نشون بده🪐🙂💙شما نی نی سایتی ها جای خواهر های نداشته ی منید❤همیشه و تو هر شرایطی. کنارم بودید و با وجود شما احساس تنهایی نکردم،ندیده دوستتون دارم دوستای خوش قلبم💛
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.