سلام بچه ها لطفا بهم یه راه درست نشون بدین ما دوتا جاری هستیم اون بزرگه من کوچیکه . شوهر اون خیلی مامانی هستش یعنی در حدی ک غیبت زنش و خانوادش و برا مادر خواهرش میکنه ازین رو خانوادش از شوهر من بیشتر دوسش دارن اما شوهر من کلا برعکسه طرف منه … خلاصه جاریم اوایل خیلی خود شیرینی میکرد براشون اما بار ها دیدم جلو من مسخرش میکنن سلیقش و تکه کلاماش رو حتی بچش رو اما باز اون خودشیرینی میکنه و هرروز خونه یکی ازوناس اما من بخاطر همین اخلاقیات و حسادتاشون کلا باهاشون کم رفت و آمد میکنم و خانواده همسرم هم جوری نشون میدن که انگار اون جاری و بچش رو بیشتز میخوان بنظرتون من کارم درسته ک نمیرم یا اون ؟ چون گاهی با خودم میگم اگه دوسش دارن چرا مسخرش میکنن
و البته اینکه من احساس میکنم ی جاهایی هم شوهرش مجبورش میکنه بره بیاد همین توقع ایجاد کرده براشون ک منم هی برم بیام اگ نرم انکار منو نمیخوان .نمیدونم چیکار کنم و برام سواله اگه انقد خودش و بچش رو دوست دارین دیگه چرا مسخره میکنین؟
من با جاریم مشکلی ندارم مشکلم اینه با خانواده عجیب غریب شوهرم چطور رفتار و رفت و آمد کنم