چند روز پیش مادرشوهرم زنگ زد بهم گفت پسرم اومده خونه؟ گفتم نه هنوز مامان سرکاره گفت دلم براش تنگ شده مبخاستم بیام اونجا ببینمش منم گفتم خب الان بیاا میاد دیگه گفت نه دیگ میگی فلانی نیومده بیام چیکار گفتم یعنی فقط پسرت خونه باشه میای خونه ما؟؟ گفت اره دیگ دلم برا اون تنگ شده کاردیگ ندارم باتوام هر روز تلفنی حرف میزنم بعد خندید منم گفتم باشه مامان هرجور راحتی اونم گف شوخی کردم خیلی بهم برخورده نمیدونم چرا تصمیم گرفتم دیگ خونشون نرم من اصلا بدی ای بهش نکردم ...
جدی نگیر
حتما شوخی کرده🥲
چ بیشعور این چجور شوخیه
این داستان:
مادرشوهر است دیگر....
حق داری
خواسته خودشو لوس کنه بی‌تفاوت باش مهم نیست
حق داری ولی اهمیت نده
بنده خداخواسته یه حرفی بزنه سخت نگیر
خوب الان مادر شما هم قطعا دلش برای شما ببشتر تنگ میشه تا دومادش
این کاملا طبیعی
ولی حالا این مادر شوور حرف دلشو به زبون آورده که نباید میاوررده
خب عزیزم مامان منم فقط دلش واسه من تنگ میشه شوهرم سال به سال نبینه واسش مهم نیست
خب چرا فکر کردی مثل مادر خودت دلش برات تنگ میشه؟
نه به دل نگیرمادرشوهرمنم گاهی اینجوری میگه میدونم شوخی میکنه چون اصلا بدی ندیدم ازش
خوب شوخی کرده ولی واقعیتم ک بگیری اول دلشون برا پسرشون تنگ میشه ناراحتی نداره
حالا ما ک بچه داریم خودشون علنا میگن نمیخواین بیاین نوه هامونو بدین
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز